همین که از مدرسه بیرون می آمد یک لنگ می
گرفت و به شست و شوی اتومبیل های کوچه خیابانها می پرداخت و با به دست
آوردن پول از این راه به بودجة خانواده کمک می کرد. کمی که بزرگتر شد چند
آچار و پیچ و مهره و گاز انبر خرید و در کوچه خیابان ها تعمیرات سادة
اتومبیل را هم انجام می داد.
عشق به خودرو سازی
در آن زمان اتومبیل یک وسیلة اشرافی محسوب
می شد و قیمت آن بسیار گران بود. احمد نمی توانست با پولی که از حمل بار به
وسیلة موتور سیکلت یا کرایه دادن آن به نوجوانان به دست می آورد اتومبیلی
خریداری کند. امّا به زودی توانست با شستشوی اتومبیل در خیابان های مشهد و
تعمیر اتومبیل هایی که در کنار خیابان ها از حرکت باز می ماندند با اتومبیل
بیشتر آشنا شود و بعدها تا روزی که توانست نخستین اتومبیل عمرش را تهیه
کند، در گاراژهای مشهد به کار تعمیر اتومبیل بپردازد.
عشق احمد خیامی به اتومبیل آنقدر زیاد بود
که سالهای بعد که در کارخانه اش پانزده هزار کارگر و کارمند کار می کردند و
تولید سالانه پیکان به یکصد و پنجاه هزار رسید هر وقت اتومبیل خودش یا
نزدیکانش عیب و ایراد پیدا می کرد در مقابل چشم کارگران و راننده ها کتش را
میکند، آستین هایش را بالا می زد و مشغول تعمیر اتومبیل می شد و الحق این
کارفرمای بزرگ صنایع اتومبیل سازی کشور از هر مکانیسین متخصصی بهتر از عهدة
کار بر می آمد.
یکی از شانسهای زندگی احمد خیامی آن بود که
در جریان کارش به عنوان راننده و تعمیر کار با فریدون سودآور نماینده فروش
اتومبیل ها و اتوبوس های مرسدس بنز و همچنین سازندة کامیون های خاور آشنا
شد. عشق و علاقه و پشتکار و ابتکار احمد خیامی سبب شد که سودآور که مردی
موفق و ثروتمند و مشهور بود و به عنوان داماد حاج حسین آقا ملک با مقامات
بالا ارتباط داشت، احمد خیامی کارگر را به عنوان یک دوست و همکار پذیرفت و
تا زمانی که خود احمد خیامی به صورت یک کارفرمای موفق در آمد از او حمایت و
به افرادی چون اردشیر زاهدی معرفی کرد.
اولین ابتکار ها و خلاقیت ها
احمد بعد از مدّت ها ماشین شویی، کرایه
دادن دوچرخه و موتورسیکلت، آوردن اتومبیل از تهران به مشهد و کار در تعمیر
گاه در مشهد به این نتیجه رسید که در زادگاهش بیش از این امکان ترقی برایش
وجود ندارد. گاراژ و تعمیر گاهش را به برادر کوچکترش محمود سپرد و در
آستانة سی سالگی عازم تهران شد.
در آن زمان در تهران کسانی بودند که اتاق
اتوبوس می ساختند مانند اتوبوس شمس العماره و اتوبوس ایران پیما. اینها
شاسی اتوبوس را از خارج وارد می کردند و با چوب و آهن و ارّه و چکش برای آن
اتاق می ساختند.
![زندگی نامه برادران موسس ایران خودرو (زندگینامه افراد موفق-4)](http://duka.ir/wp-content/uploads/2015/09/145_2.jpg)
احمد شیفتة کار این صنعتگران با ذوق شده
بود، کسانی که صنایع دستی را جایگزین یک کار کاملاً صنعتی کرده بودند. آرزو
داشت خودش هم دست به چنین کاری بزند امّا این کار پول لازم داشت و او پول
کافی نداشت. پس تصمیم گرفت کاری کند که احتیاج به سرمایة بسیار زیاد نداشته
باشد.
احمد خیامی طی مدّتی که برای رساندن
اتومبیل های مارک های مختلف از تهران به مشهد و همچنین زمانی که در تعمیر
گاهش در مشهد روی اتومبیل های مختلف کار کرده بود متوجه شد که وقتی موتور
اتومبیلی خراب می شود اولین کار یک تعمیرکار آن است که قطعة معیوب را با یک
قطعة سالم عوض کند.
فروشندگان قطعات یدکی که از آن موضوع
اطّلاع دارند آن قطعات را چند برابر ارزش واقعی می فروشند، صاحبان اتومبیل
ها و تعمیر کاران هم که می دانند که تا وقتی آن قطعه عوض نشود اتومبیل به
صورت یک دستگاه بی مصرف در می آید آن قطعه را به هر قیمت که عرضه کنند، می
خرند.
او تصمیم گرفت یک مغازه کوچک فروش قطعات
ولوازم یدکی اتومبیل افتتاح کند. مغازه ای کوچک در خیابان اکباتان اجاره
کرد و یک تابلو بزرگ با عنوان “فروشگاه تضامنی برادران خیامی” بالای آن زد و
به فروش قطعات یدکی اتومبیل پرداخت.
احمد خیامی بعدها دربارة آن تابلو و عنوان
کمی عجیب آن گفت: به غیر از برادران نمازی و برادران کاشانچی و فریدون سود
آور که قبلاً با آنها کار کرده بودم و به من اعتماد داشتند بقیة نماینده
های اتومبیل حاضر نمی شدند جنس نسیه بدهند. تهران آن زمان نمایشگاه انواع
اتومبیل های کشور های مختلف بود و من برای آن که خریداران را به سوی مغازه
جلب کنم ناچار بودم قطعات و لوازم همة اتومبیل ها را بفروشم. من به عنوان
شرکت تضامنی به فروشنده ها نشان می دادم که شرکت فقط در حد سهام، مسؤول
بدهی هایش نیست و آن ها می توانند برای وصول مطالبات خود از سایر دارایی
های برادران خیامی هم اقدام کنند.
کار شرکت تضامنی برادران خیامی خیلی زود
گرفت به طوری که مغازه های اطراف و اتاق های طبقات بالای ساختمان را یکی
یکی اول اجاره و بعد خریداری کرد. از یک مهندس آرشیتکت خواست با آهن بندی و
تغییر دکوراسیون طبقه اول را تبدیل به یک فروشگاه بزرگ و طبقات بالا را
تبدیل به آپارتمان کند. رونق کار فروشگاه آنقدر زیاد بود که او تعدادی
کارمند و ویزیتور و فروشنده استخدام کرد.
این فروشگاه بعدها به نام “پی.ال.پی” به
صورت یکی از بزرگترین قطعات یدکی اتومبیل در ایران در آمد درآمدش آن قدر
زیاد بود که احمد می توانست تا آخر عمر در ناز و نعمت زندگی کند امّا هدف
احمد خیامی این نبود او آرزوهای دور و دراز داشت.
خودرو سازی و احمد خیامی
درآمد احمد خیامی که از فروش قطعات یدکی
اتومبیل در فروشگاه خیابان اکباتان زیاد بود، با گرفتن نمایندگی لاستیک و
باتری و بعضی قطعات دیگر از خارج زیادتر شد به طوری که تصمیم گرفت به آرزوی
دیرینه اش در مورد ساختن اتاق اتوبوس جامه عمل بپوشاند.
قطعه زمینی در جادة کرج بین جادة مخصوص و
اتوبان کرج به قیمت متری یک تومان خرید، یک سالن بزرگ در آنجا ساخت و وسایل
کار ساخت اتاق اتوبوس را در آنجا نصب کرد. شکل این سالن شبیه پروانه بود
به این سبب اسم آن را سالن شاپرکی گذاشتند -کارگران قدیمی ایران ناسیونال
حتماً این بنا را که نخستین بنا در زمین کارخانه بود به خاطر می آورند- آن
گاه از فریدون سودآور نمایندة مرسدس بنز در ایران شاسی اتوبوسهای مرسدس بنز
را می گرفت و روی آن ها اتاق می ساخت.
این کار تا اینجا تازگی نداشت. در آن زمان
در تهران عدة زیادی به ساختن اتاق های اتوبوس اشتغال داشتند. و الحق اتاق
های قشنگی هم می ساختند. اتاق هایی که در ظاهر با اتاق های ساخت خارج فرق
نداشت، پس احمد تصمیم گرفت برای جلب خریدار دست به ابتکار هایی بزند.
او در قسمت انتهایی اتوبوس ها یک دستشویی و
توالت کوچک درست کرد. با همین فکر خریداران اتوبوس او چند برابر شد. وقتی
اتاقسازهای دیگر از این کار او تقلید کردند احمد یک قدم دیگر برداشت و در
گوشه ای از اتوبوس یک یخچال نصب کرد تا مسافران در سفرهای طولانی از نوشابة
خنک استفاده کنند.
بعدها به همان نسبت که کارش رونق پیدا می
کرد قدم های دیگری بر می داشت : به جای بکار گیری چکش و ارّة معمولی، وسایل
برقی و ماشینی به کار می برد. چند متخصص اتاق سازی از آلمان آورد. به جای
رنگ کردن اتوبوس با قلم مو، اتاق رنگ درست کرد. یک سالن نیز برای ساخت
صندلی های راحت مخصوص اتوبوس ساخت تا مسافرانی که چندین ساعت روی صندلی می
نشینند احساس ناراحتی نکنند. این کارگاه صندلی سازی بعد ها الهام بخش او در
ساختن نخستین کارخانه بزرگ مبل سازی ایران به نام “مبلیران” شد.
کارگران در اولویت
در میان مردان خودساخته، هستند کسانی که
وقتی از زندگی سخت به مراحل بالا رسیدند اعتقاد پیدا می کنند حال که خودشان
سختی کشیدند تا به رفاه رسیدند دیگران نیز به نوبة خود باید چنین مراحلی
را بگذرانند. احمد خیامی از این گروه نبود . او عقیده داشت تا حدی که برایش
امکان دارد باید از فشار وسختی زندگی دیگران کم کند.
او می دانست نخستین آرزوی هر کارگر و
کارمند ایرانی داشتن یک سرپناه و نجات از خانه به دوشی است. خودش هم این
آرزو را داشت به این سبب همین که کارش در فروشگاه های قطعات یدکی خیابان
اکباتان و کارگاه ساخت اتاق اتوبوس جادة کرج رونق پیدا کرد به فکر ساختن
خانه برای کارگران و کارمندانش افتاد.
زمینی در اراضی نیروی هوایی در شرق تهران
خرید. در آن تاریخ یعنی اواخر دهة سی و اوایل دهة چهل خورشیدی در ایران
سابقه نداشت یک کارفرما در بخش خصوصی برای کارکنانش خانه بسازد. به این سبب
این مجتمع مسکونی که به 16 دستگاه معروف شد در
میان مردم و کارگران و حتی کارفرمایان چنان شهرتی برای احمد خیامی به وجود
آورد و اعتبار او را میان هم صنفانش چنان بالا برد که یک تشکیلات عظیم
روابط عمومی هم نمی توانست از عهدة این کار برآید.
![زندگی نامه برادران موسس ایران خودرو (زندگینامه افراد موفق-4)](http://duka.ir/wp-content/uploads/2015/09/2e5cc59fa5843b775d6d456c37c0267c.jpg)
امّا با این همه، احمد به فکر خودش و لذّت
بردن از زندگی نبود و بعد از کارگران به فکر خانواده اش افتاد. او از پدر و
مادرش خواست نزد او به تهران بروند، امّا آنها حاضر نشدند مشهد را ترک
کنند. احمد در حد امکان برای آن ها زندگی راحتی در مشهد فراهم ساخت. برادر
کوچکترش محمود کم سن و سال بود و به تحصیل اشتغال داشت. از محمود که پنج
سال از او کوچکتر بود خواست گاراژ و تعمیر گاه مشهد را برچیند و خودش به
اتفاق بعضی از کارگران که به نظرش متعهد و متخصص و قابل اعتماد هستند به
تهران برود.
احمد برای آینده نقشه های بسیاری در سر داشت که برادرش محمود می توانست در پیاده کردن آن برنامه ها مددکارش باشد.
یک اتوموبیل ایده آل
محمود خیامی پس از مدّتی کوتاه با همة
کارهای فروشگاه قطعات یدکی اتومبیل و کارگاه ساخت اتاقهای اتوبوس آشنایی
پیدا کرد و فروشنده ها و خریداران را شناخت. احمد وقتی دید او به کارها
تسلط پیدا کرده تصمیم گرفت تشکیلاتش را به برادر کوچکترش بسپارد و به
مسافرت دور دنیا برود. او این سفر را از دو نظر لازم داشت :یکی
آنکه کارخانه های بزرگ اتومبیل سازی جهان را از نزدیک ببیند و از طرز
کارشان آگاه شود و دیگر آنکه از میان آن همه مدل های گوناگون یک اتوموبیل
سواری مناسب را برای مونتاژ در ایران انتخاب کند.
او ابتدا به ایتالیا رفت و کارخانه های اتو
مبیل سازی فیات و لانچیا توجه او را جلب کرد. سپس به اسپانیا رفت. در آن
زمان کارخانه اتوموبیل سازی فورد آمریکا در اسپانیا اتوموبیل های کوچکی به
نام “فی یستا” تولید می کرد.
احمد پس از اسپانیا راهی آلمان، فرانسه،
انگلستان، سوئد و آمریکا شد. او از کارخانه های اتوموبیل سازی فولکس واگن،
مرسدس بنز، دکا و آلمان، پژو، سیتروئن، رنو فرانسه و کارخانة “روتس” سازندة
اتوموبیل های هیلمن، آرو و آونجر و همچنین از جاگوار در آن کشور بازدید
کرد. در سوئد هم اتو موبیل های “ساپ” و “ولوو” توجهش را جلب کرد.
احمد از این سفر تجربیات فراوانی اندوخت.
او که تا این زمان فقط در شهر های مشهد و تهران اقامت کرده و تعمیر گاه ها و
کارگاه های این دو شهر را دیده بود، از مشاهده کارخانه های بزرگ اتوموبیل
سازی اروپا و آمریکا با ده ها و صد ها هزار کارگر و کارمند چنان به هیجان
امده بود که دائم در حال برنامه ریزی بود که در ایران یک کارخانة اتوموبیل
سازی بزرگ تأسیس کند.
در بازگشت به ایران اطرافیان خیامی انتظار
داشتند اعلام کند که قصد مونتاژ فیات یا فی یستا یا ولوو یا یک اتوموبیل
آلمانی یا فرانسوی را دارد اما با کمال تعجب شنیدند که وی می خواهد اتومبیل
“آرو” از محصولات کارخانة اتومبیل سازی “روتس” انگلستان را مونتاژ کند.
“روتس” در آن زمان یک کارخانة اتومبیل سازی ورشکسته بود و خیامی در بازدید
از آن کارخانه به تولیدات آن از همه کمتر امتیاز داده بود.
او به یکی از دوستان نزدیکش گفته بود: ” به
زودی خواهی دید من این مدل ورشکسته را به یکی از معتبرترین اتومبیل های
جهان تبدیل می کنم”.
برگزیدن نام ایران ناسیونال و پیکان
اولین کار احمد خیامی بعد از انتخاب
اتوموبیل انگلیسی “آرو” برای مونتاژ، تأسیس یک شرکت بود. شرکت، نام و
سرمایه می خواست. نامی که او برای کارخانة اتوموبیل سازی اش انتخاب کرد
“ایران ناسیونال” بود که امروز به ایران خودرو تغییر نام داده است و نشان
آن، گردونه ای باستانی است که به وسیلة یک اسب کشیده می شود.
در مورد اتوموبیل هم او نام “آرو” را
نپسندید و تصمیم گرفت یک نام ایرانی انتخاب کند. کلمة “آرو” در فارسی به
معنی “تیر”، “خدنگ” و “پیکان” آمده. او در میان این کلمات، پیکان را
پسندید.
کارخانه ایران ناسیونال روز
12 مهرماه
1341 با سرمایهای در حدود
10 میلیون تومان و با هدف مونتاژ و تولید انواع خودرو در خیابان اکباتان تهران متولد شد و از
28 اسفندماه
1342
با تولید اتوبوس شروع به کار کرد. موسسان اولیه این کارخانه آقایان حاج
علی اکبر خیامی ، احمد خیامی، محمود خیامی و خانمها مرضیه خیامی و زهرا
سیدی رشتی بودند.درسال
1345 قراردادی بین شرکت
ایران ناسیونال و تالبوت در مورد مونتاژ و ساخت خودروی پیکان منعقد شد و به
طور رسمی تولید پیکان در اردیبهشت سال
1346 با ظرفیت
60 هزار دستگاه و با حضور مقامات کشورى آغاز شد.
در سال 1353 خط تولید وانت شکل گرفت و کارخانه ریختهگری و موتورسازی نیز دایر شد تا نسبت به ساخت شش قسمت از موتور پیکان 1600
اقدام کند. جالب است که تولید پیکان پس از یک دهه تولید در انگلستان، در
ایران شروع شد. محبوبترین مکانهایی که بعد از ایران این خودرو در آن
تولید یا فروخته شده است را میتوان انگلستان و استرالیا دانست.
در سال 1969 مدل دولوکس پیکان و در 1975
بهترین مدل پیکان که در ایران معروف به پیکان اونجر است ساخته شد. تالبوت
در آن زمان موتور پرتحرک فورد را بر روی پیکان گذاشته بود. پیکان تا قبل
از انقلاب در بیش از شش مدل تولید شد که پیکان استیشن، دولوکس، کار، جوانان
برخی از مدلهای قبل از انقلاب پیکان است.
در روزهاى آغازین، کارخانه ایران ناسیونال با تولید روزانه ۱۰ دستگاه
اتومبیل سوارى و ۷ دستگاه اتوبوس و کامیون کار خود را شروع کرد.شاید هیچ کس
تصور نمى کرد که این کارخانه در برابر تولید فراوان رقباى خارجى دوام آورد
و در حالى که تولید سالانه خودروسازان اروپایى و آمریکایى به چند میلیون
مىرسد، این محصول نوپا که از محصولات یک شرکت ورشکسته در انگلستان است
بتواند در میان ایرانیان جا باز کند و روزهاى شکوفایى خود را آغاز کند، اما
اینگونه شد. پیکان خیلى زودتر از آنچه تصور مىشد، به میان مردم آمد و
خودرو محبوب آنهاشد.
درست ۷ سال بعد این کارخانه در گزارشى با اعلام سرمایه خود شگفتى همگان
را برانگیخت. در سال ۱۳۵۳ کارخانه طى گزارشى از وضع کار و سرمایه اعلام کرد
که سرمایهاش به ۵۷۹ میلیون و ۱۲۵ هزار دلار رسیده.
توسعه و پیشرفت کاری
برنامه بعدی احمد و محمود خیامی تاسیس
کارخانهای در خراسان یا زنجان بود. انتخاب خراسان به سبب علاقه این دو
برادر به زادگاهشان بود، اما زنجان را به این علت انتخاب کردند که اولا در
مسیر جاده ترانزیتی بود و میتوانست قطعات اتومبیل را بستهبندی شده به آن
جا بیاورند و مونتاژ کنند. برادران خیامی در کنار مونتاژ اتومبیل سواری،
اتوبوس، مینیبوس و آمبولانس یکی پس از دیگری موسسات بهداشتی و فرهنگی تازه
افتتاح میکردند. برای آنکه به فعالیتهای این دو برادر تا به امروز پی
ببریم نام بعضی از کارخانهها و موسساتشان را در اینجا میآوریم:
1- کارخانه لاستیک سازی بریجستون ایران
2- شرکت پیستونسازی ایران
3- کارخانه پولی رنگ (تولیدکننده رنگ اتومبیل)
4- کارخانجات رضا در مشهد برای تولید سپر و رینگ اتومبیل (قطعات اتومبیل حال حاضر)
5- کارخانه جوش اکسیژن در مشهد با سهم 25 درصدی ایران ناسیونال
6- کارخانه ایدم در تبریز برای تولید موتور
7- کارخانه فنرسازی در جاده کرج
8- کارخانه تولید شن ریختهگری
9- کارخانه تولید موتور اتومبیل برای تولید قسمتهایی از سیلندر و رینگ و پیستون اتومبیل
10- هنرستان (مدرسه صنعتی) ایران ناسیونال برای تربیت تکنسین در جاده قدیم کرج
11- هنرستان بزرگ صنعتی مشهد
12- بیمارستان بزرگ در مشهد که نیمه کاره ماند.
13-مرکز مبارزه با سرطان در خیابان کوهسنگی مشهد
14- احداث 12 باب واحد آموزشی در 12 شهر از استانهای خراسان توسط محمود خیامی
15-احداث 8 باب واحد آموزشی در شهر مشهد به نام امام هشتم توسط محمود خیامی
16- شروع احداث 110 واحد آموزشی روستایی به نام محمودیه در خراسان
شروع دوران اوج محمود خیامی
در اواخر سال 1351، زمانی که همه جا صحبت
از موفقیتهای برادران خیامی بود یک خبر باعث حیرت محافل اقتصادی شد. خبر
این بود : «برادران خیامی بعد از سالها همکاری، از هم جدا شدند». اما آنچه
این خبر را عجیبتر میکرد آن بود که کارخانجات اتومبیلسازی پیکان و
اتوبوسسازی مرسدس بنز به احمد برادر بزرگتر که موسس این تشکیلات عظیم بود
نرسید بلکه سهم محمود برادر کوچکتر شد.احمد خیامی نیز با پولی که از ایران
ناسیونال برایش مانده بود، ابتدا تعداد زیادی از سهام بیمه آسیا را خرید و
سپس یک کارخانه مبلسازی به نام مبلیران تاسیس کرد. او بعد از آن
فروشگاههای زنجیرهای به نامهای فردوسی، کوروش(قدس کنونی) و فروشگاههایی
در تهران و مشهد تاسیس کرد. محمود خیامی هم که حالا صاحب اختیار مطلق ایران
ناسیونال شده بود توانست کار را توسعه دهد.
اولین بیلان رسمی که بعد از جدایی دو برادر در بهار 1354
منتشر شد حاکی از موفقیتهای کم نظیر ایران ناسیونال بود و نشان میداد که
این شرکت به صورت بزرگترین کارخانه صنعتی کشور در آمده است. به موجب
آمارها، فروش تولیدات ایران ناسیونال در سال 1353 به 9/1 میلیارد تومان رسید و داراییاش متجاوز از یک میلیارد تومان بود. این دارایی برای کارخانهای که 7 سال قبل با سرمایهای بین10 تا 40
میلیون تومان آن هم به صورت زمین و ماشینآلات تاسیس شده بود یک معجزه به
حساب میآمد. فقط مالیاتی که کارخانه به دولت پرداخته بود، 9/25 میلیون تومان بود.
فعالیت محمود خیامی به این محدود نمیشود. او مبلغ هنگفتی برای ساختن
اتومبیل برقی سرمایهگذاری کرده بود و مشغول مذاکره با کارخانه مرسدس بنز
آلمان برای مونتاژ مرسدس بنز 170 هم بود. علاوه بر
اینها تلاش میکرد برای صادرات پیکان و اتوبوس مرسدس بنز بازارهایی در
اروپای شرقی و کشورهای همسایه پیدا کند. صادرات این اتومبیلها و اتوبوسها
با وجود آن همه سر وصداها مقرون به صرفه نبود، چون قطعات آنها را با ارز
معتبر وارد میکردند و بعد از مونتاژ در داخل کشور در مقابل ارز نامعتبر
شوروی و اروپای شرقی یا معامله پایاپای با کالاهای نامرغوب کشورهای
سوسیالیستی صادر میکردند. به همین سبب بعد از مدتی به عنوان آن که کارخانه
جوابگوی تقاضاهای داخلی نیست جلو صادرات اتومبیل و اتوبوس گرفته شد اما
فعالیت ایران ناسیونال در زمینههای دیگری ادامه یافت.
محمود خیامی از بازیکنان قدیمی تیم شاهین بود. علاقه محمود به فوتبال آن
قدر بود که همه مسابقات فوتبال کشور و مسابقات مهم تیمهای خارجی را
پیگیری میکرد. کارخانه اتومبیلسازی روتس (سازنده اتومبیل پیکان) که از
این علاقه آگاه بود هر وقت مسابقه مهمی بین تیمهای معروف برگزار میشد
برای او بلیت هواپیما، بلیت جایگاه مخصوص مسابقه و رزواسیون هتل میفرستاد و
محمود خیامی یکی دو روز به سفر میرفت و مسابقات را از نزدیک تماشا
میکرد. عده ای از دوستان و همکاران محمود خیامی که عشق و علاقه او را به
فوتبال دیدند او را تشویق کردند که ایران ناسیونال هم یک تیم فوتبال تاسیس
کند. فریدون معاونیان، مهندس معمار صاحب نام که از آغاز با خیامیها همکاری
داشت و قسمت اعظم کارخانههای ایران ناسیونال و کارخانههای جنبی را در
تهران، مشهد و اصفهان ساخته در این باره میگوید «ما به محمود خیامی گفتیم
بیشتر باشگاههای فوتبال معروف اروپا متعلق به کارخانههای اتومبیلسازی
هستند. مانند: یونتوس، فیات ، روتس ، فولکس واگن و…. محمود که به فوتبال
علاقه زیادی داشت پیشنهاد را پذیرفت و ایران ناسیونال باشگاه اقبال را که
به وسیله صنعتکاران و قهرمانان سابق تاسیس شده بود، خریداری کرد و به توسعه
آن پرداخت و به این ترتیب تیم پیکان به وجود آمد».
و در آخر
احمد خیامی بعد از انقلاب به تورنتو رفت. او سپس برای معالجه سرطان
خود عازم لوسآنجلس شد. او قصد داشت کارخانهای در مشهد تاسیس کند. در این
زمان با وجود رسیدن به هفتاد سالگی و ضعف جسمی ناشی از بیماری با شور و
نشاط جوانی کار میکرد. احمد خیامی در این زمان در یک آپارتمان کوچک دو
اتاقه در لس آنجلس زندگی میکرد که با خانه سی و هفت هزار متری و دریاچه و
جزیره اش در تهران قابل مقایسه نبود. یکی از دوستانش که چند روز قبل از
مرگش با او دیدار کرده بود درباره این دیدار میگفت: « ظاهرش با آن صورت
تکیده، چشمهای گود افتاده و جسم ضعیف از پیشرفت بیماری خبر میداد. اما بر
خلاف جسم ضعیف، روحیهاش قوی بود».
احمد چند روز بعد درگذشت. مراسم خاکسپاری
او در مموریال پارک ، گورستان ایست وود لس آنجلس در حضور چند تن از دوستان و
خویشاوندانش برگزار شد.
خبر درگذشت او خیلی زود به ایران رسید.
کارگران کارخانه ایران خودرو و کارخانههای دیگر و فروشگاههای قدس مراسم
متعددی به تلافی مراسم ساده امریکا به یاد او برپا کردند. در حالی که
عدهای از کارگران تازه وارد این موسسات که این همه تجلیل را نمی پسندیدند
به عنوان آنکه او یک سرمایهدار طاغوتی بود تصمیم گرفتند تا مراسم را به هم
بزنند…
محمود نیز اکنون در انگلیس زندگی میکند. وی در تیرماه 1382
در همایش بزرگ صنعت ومعدن خراسان به عنوان پیشکسوت نمونه صنعت معرفی شد.
ایشان در حال حاضر سرپرست هیات امنای دانشنامه ایرانیکا در شهر نیویورک
است و در نیوجرسی نمایندگی فروش بنز را دارد.
وی مدیر بنیاد خیامی نیز هست که در سال
۲۰۰۰ میلادی توسط وی تأسیس شد. این بنیاد در کنار فعالیتهای خیریه در
زمینههای بهداشت و کودکان و پناهندگان، فعالیتهایی را نیز در زمینه گفتگوی
بین ادیان در برنامه خود قرار داده است.
خیامی در سالهای اخیر صد و ده مدرسه به نیت
امام علی(ع) در روستاهای استان خراسان ساخته و هشت مجموعه بزرگ آموزشی نیز
به نام ثامنالائمه در مشهد احداث کرده است. او همچنین ساخت هجده مجموعه
کار و دانش را در استان خراسان به پایان رسانده که میلیاردها تومان هزینه
دربرداشته است.
او صاحب چندین نمایندگی مرسدس بنز در
کشورهای انگلستان و ایالات متحده است. وی در سال ۲۰۰۷ میلادی کمک یک میلیون
پوندی را به حزب کارگر انگلستان اعطا کرد که قدردانی تونی بلر و واکنشهای
گسترده رسانههای بریتانیا را به همراه داشت.
محمود خیامی دارای چند نشان و لقب از مراجع
غربی است، از جمله: CBE که از عالیترین نشان های لیاقت در بریتانیاست. وی
در زمان اهدای این نشان گفته بود که دریافت این نشان کمی برایش ناراحت
کننده هم هست چرا که او را به یاد جوانان ایرانی میاندازد که لیاقت انجام
کارهای زیادی را در ایران دارند ولی به خارج مهاجرت کردهاند.
او همچنین نشان KSS یا «سنکت سیلوستر» (نشان رتبه پنجم کلیسای کاتولیک) و نیز «Royal Order of Francis I» را دریافت کرده است.