راز

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰
10 راه برای رسیدن به یک زندگی شاد

بعضی ها انگار به صورت ذاتی شاد و سرزنده هستند و بعضی دیگر نیز به نظر می رسد که به قول معروف، نافشان را با غم و دلمردگی بریده اند! افراد غمگین تصور می کنند که شاد بودن باید در ژنشان باشد و مسئله شاد زندگی کردن، مهارتی نیست که آن را بیاموزند و بتوانند خودشان را تغییر دهند. بهتر است بدانید برخلاف نظر این عده، ما انسان ها تنها موجوداتی هستیم که می توانیم تصمیم بگیریم زندگی شادی داشته باشیم یا زندگی مان را صرف انجام کارهایی کنیم که ما را غمگین و افسرده می کنند.

 

دوری از منفی بافی، عقاید و تصورات تکراری و افراد منفی گرا دشوار، اما برای تغییر حال ما از بد به خوب، بسیار موثر است. اگر آزمون روان سنجی روز پنج شنبه صفحه خانواده و مشاوره را انجام داده باشید، می توانید میزان شاد یا غمگین بودنتان را بسنجید.

 

در ادامه این مطلب راهکارهایی برای شاد زیستن مطرح خواهد شد که خواندنشان برای شما، ضروری به نظر می رسد.

 

ناامیدی سراسر وجودتان را فرا نگیرد

اولین و مهم ترین کاری که باید انجام دهید، این است که بینش خود را نسبت به این دنیا و سختی ها و بلاهای آن عوض کنید. این دنیا در کنار حوادث شیرین، تلخی ها و ناکامی هایی نیز دارد و نباید به محض مواجه شدن با سختی، احساس ناامیدی کنید.

 

در زندگی خود، بی هدف نباشید

معمولا افرادی که برای زندگیشان هدف گذاری نکرده اند، دلیلی برای شاد شدن در زندگی نمی یابند. بنابراین یکی از گام های مهم برای شاد زیستن، آشنایی با تکنیک تعیین هدف در زندگی است. توجه داشته باشید که در هدف گذاری باید از میان اهداف خود، هدفی را انتخاب کنید که امید بیشتری به موفقیت آن دارید و در تلاش برای تحقق آن، فقط به فکر تایید یا تکذیب دیگران نباشید. البته از مشورت متخصصان بهره بگیرید. همچنین شما برای تعیین یک هدف، باید واقع بین باشید.

 

گذشته، به گذشته تعلق دارد

یکی از عمده ترین مواردی که می تواند شادی را از شما بگیرد، این است که دائم افسوس گذشته را بخورید. شما نمی توانید گذشته را تغییر دهید و دلیلی ندارد با آن زندگی کنید؛ پس تمام مشکلات و اشتباه های گذشته را فراموش کنید. گذشته ها، گذشته است و شما هر قدر هم بکوشید، نمی توانید آن را تغییر دهید. در واقع خطاها از ما افرادی قوی تر وعاقل تر می سازند و ما نیز از آن ها درس می گیریم و به نقاط ضعفمان پی می بریم. حتی پر تنش ترین و غم انگیزترین موقعیت ها نیز سرانجام درس های مفیدی برای ما خواهند داشت.

 

فقط نقاط منفی تان را نبینید

خود را همان طور که هستید، قبول کنید. هر انسانی یک سری معایب و یک سری محاسن دارد که در بعضی موارد، توان تغییر آن ها را ندارد. به طور مثال، ممکن است فردی یک مشکل بدنی داشته باشد که همیشه به خاطر آن تحت فشار روانی باشد ولی زمانی که بپذیرد مشکل دارد و توان تغییر آن را نیز ندارد و باید با همین مشکل زندگی کند، آرامش روانی بیشتری پیدا خواهد کرد. البته چنین افرادی باید با توجه به نقاط مثبتشان، بررسی کنند که با چه کارهایی می توانند نقاط ضعفشان را جبران کنند.

 

در مواجهه با مشکلات بحران سازی نکنید

یکی از دلایلی که افراد در زندگی غمگین و بی حوصله هستند، بحران سازی های آن هاست. بعضی افراد در مواجهه با مشکلات، مشکلات را برای خودشان از آنچه که هستند، بزرگ تر جلوه می دهند. بسیاری از افراد می گویند زمانی که با مشکلی مواجه می شویم، به شدت آشفته و مضطرب می شویم ولی بعد از مدتی متوجه می شویم که آن مشکل آن قدر ها هم آسیب رسان نبوده است.

 

10 روش کاربردی برای شاد بودن

وقتی صحبت از شادی و نشاط به میان می آید، خیلی ها می گویند: «دل خوش سیری چند؟!» شاد بودن اما برخلاف تصور این افراد بستگی مستقیم به خود ما دارد. زندگی سخت است، فراز و نشیب دارد، سختی در آن کم نیست اما فردی در زندگی هنرمند خوبی است که با وجود همه این موانع، بهانه ای برای شادی پیدا کند. توصیه های کاربردی و ساده ای را که در ادامه می آید برای رسیدن به این هدف به کار گیرید:

 

1. گلکاری یا باغبانی کنید.

2. پول های خود را خرج دلخوشی های کوچک و زیاد کنید و مدام به دنبال آرزوهای گران و دست نیافتنی نباشید.

3. روی کاری که همین الان در حال انجام آن هستید، تمرکز بیشتری کنید تا با رسیدن به موفقیت، احساس شادی در شما بیشتر شود.

4. در یک مهارت جدید، متخصص شوید. تشخیص اینکه چه مهارتی باشد به سلیقه و توانایی خودتان بستگی دارد.

5. نگرانی هایتان درباره آینده را روی یک کاغذ بنویسید، در یک پاکت نامه بگذارید و به معنای واقعی مهر و مومش کنید!

6. اطرافتان را با افراد شاد شلوغ کنید. گاهی در جمع خانواده تان جوک بگویید و شوخ طبع باشید.

7. کار های داوطلبانه انجام دهید. کارهای داوطلبانه می توانند کارهایی خلاقانه برای کمک به دیگران باشند.

8. در پایان هر روز، حداقل ۳ اتفاق خوبی را که رخ داده یادداشت کنید و قبل از شروع روز بعد، حتما نگاهی به آن بیندازید.

9. مقایسه خود با دیگران را متوقف کنید. مهم نیست که این مقایسه در زمینه مالی باشد یا تحصیلی.

10. از هر فرصتی برای ورزش استفاده کنید چراکه ورزش در افزایش روحیه و اعتماد به نفس، تاثیر قابل توجهی دارد.

  • نرگس عزیزی
  • ۰
  • ۰

آشنایی با تفاوت های جنسیتی مهارت است. تا به حال فکر کرده اید که به عنوان یک زن چه چیزهایی باید در مورد ویژگی های جنسیتی همسرتان بدانید؟

نوبتی هم باشد حالا دیگر نوبت آقایان است که بروند زیر ذره بین و در مورد ویژگی های روانشناختی آنها برای خانم ها بگوییم. معمولا خانم ها می گویند ما یک سرزمین ناشناخته ایم که آقایان در مورد ما چیزی نمی دانند اما احتمالا با خواندن این مطلب متوجه می شوید سرزمین ذهن آقایان هم چندان برای تان شناخته شده نبوده است.

یادتان باشد دانستن این تفاوت های جنسیتی مانع خیلی از دعواهای بی مورد میان همسران می شود و به آنان کمک می کند اختلاف های شان را بهتر مدیریت کنند. پس این شما و این بعضی چیزهایی که می خواستید در مورد مردان بدانید اما روی آن را نداشتید از خودشان بپرسید.

اقتدارطلبی مردان

روانشناس ها می گویند اگر یک چیز مردها را از زن ها متفاوت کند، آن ویژگی رقابت جویی و اقتدارطلبی مردهاست. مردها از اول بچگی یاد می گیرند رقابت طلب باشند تا موفق شوند. حتما شما هم پسربچه هایی را دیده اید که در بازی همدیگر را هتل می دهند و به هم دستور می دهند. حتما هم می دانید تفنگ، ماشین و البته بازی های رایانه ای رقابتی محبوب ترین وسایل بازی پسربچه ها هستند؛ چیزهایی که آنها را برای نشان دادن اقتدارشان و پیروزی بر رقیب آماده می کند.

از طرف دیگر هورمون تستستورون یا هورمون مردانه هم آنان را برای این رقابت جویی که گاهی به پرخاشگری تبدیل می شود، آماده می کند.


نصیحت پذیر نبودن مردها

مردها به خاطر ویژگی اقتدارطلبی شان با هر چیزی که نشاندهنده این باشد که توانایی شان زیر سوال رفته است، مقابله می کنند. یکی از چیزهایی که به نظر مردان نشان دهنده زیر سوال رفتن اقتدار است، نصیحت کردن همسرانشان خواهد بود. حتما شما هم تجربه این را داشته اید که اگر روی چیزی بیش از حد اصرار کنید، شوهرتان آن را انجام نمی دهد یا با نق زدن و نارضایتی انجامش می دهد. هدف مردها در این مواقع این نیست که شما را ناراحت کنند یا با حرفتان موافق نباشند، مسئله این است که لحن نصیحت گرانه شما باعث موضع گیری او شده است. کافی است لحن تان را جوری عوض کنید انگار که دارید در زمین او بازی می  کنید.


راه حل سریع مردها

وقتی برای مردها مشکلی را تعریف می کنید، بیشتر از هر چیزی در سرشان به فکر راه حل آن مشکل هستند. برای شما به عنوان یک زن احتمالا از همه مهمتر این است که شوهرتان مشکل شما را بشنود و با شما همدردی کند اما برای آنان مهم این است که به عنوان کمک، راه حل مشکل شما را بگویند، ضمن اینکه پیدا کردن راه حل نشاندهنده توانایی آنهاست. به هر حال راه حل دادن سریع اصلا به معنای نادیده گرفتن حس شما و حوصله نداشتن حرف های شما نیست. آنان فکر می کنند شما به این خاطر مشکلتان را تعریف کرده اید تا راه حلی پیدا کنید. گاهی سکوت مردها هم به همین معناست. سکوت می کنند چون راه حلی ندارند!


خونسردی مردان

«مردها اصلا عاطفه حالی شان نمی شود.» این اتهامی است که خیلی از خانم ها به آقایان می زنند اما روان شناسان حرف دیگری دارند. آنها می گویند چیزی که خانم ها و آقایان را در این مورد از هم متفاوت می کند این است که آقایان می توانند جنبه های عاطفی و عقلانی یک موضوع را از هم جدا کنند اما برای خانم ها تقریبا همه چیز می تواند عاطفی باشد. به این معنا که خانم ها احساساتشان را در خیلی از چیزها دخیل می کنند اما آقایان می توانند خیلی جاها احساساتشان را کنترل کنند.

عصب شناس ها می گویند دلیل این قضیه این است که مرکز عاطفه در مردها فقط در نیمکره راست مغز است اما در خانم ها مراکز عاطفه در هر دو بخش چپ و راست مغز پراکنده اند. مرکز صحبت کردن و تفکر منطقی سمت چپ مغز است برای همین تفکر منطقی خانم ها با عواطف شان در هم آمیخته است اما مردها می تواننند این دو را از هم جدا کنند. این تفاوت جنسیتی، در دعواهای بین خانم ها و آقایان خیلی خوب خودش را نشان می دهد.

 وقتی خانم ها وسط بحث با شوهرشان داغ می کنند یا عصبانی می شوند یا گریه می کنند یا هر دو، معمولا همزمان بهت می کنند چطور شوهرشان همچنان خونسرد ایستاده و منطقی بحث را پیش می برد. در واقع آقایان غیرعاطفی نیستند. گواه عاطفی بودن آنها این همه دیوان شعر که توسط مردها سروده شده است. البته این به معنای این نست که مردها هرگز در بحث ها احساسی نمی شوند. آنان هر وقت احساس کنند قلمروشان زیر سوال رفته است احساساتی و معمولا عصبانی می شوند.


سکوت مردان

مردها کم حرف تر از زن ها هستند. این را هم عامه مردم قبول دارند و هم تحقیق های روانشناس ها آن را ثابت کرده است. روانشناس ها می گویند زن ها روزانه 6 هزار تا 8 هزار لغت به کار می برند اما مردها یک سوم این تعداد کلمات را می گویند. دلیل این پدیده آن جور که عصب شناس ها می گویند این است که مرکز تکلم در مردها فقط در سمت چپ مغزشان واقع شده است اما مرکز تکلم در زن ها هم در سمت راست و هم در سمت چپ مغز وجود دارد. البته روانشناس های تکاملی می گویند مردها در طول هزاران سال یاد گرفته اند کم حرف باشند. آنها می گویند هزاران سال پیش مردها برای شکار باید ساکت کمین می کردند وگرنه شکار در می رفت و بقای خانواده به خطر می افتاد.

از آن طرف زن ها باید با همگروهی های خانم خودشان حرف می زدند و از بچه های شان مراقبت می کردند. بقای آنها به همین رابطه داشتن بر می گشت. مردها در طول رشد هم دیرتر زبان باز می کنند و مهارت های کلامی شان از زن ها کمتر است. در ادامه به این شکل های متفاوت حرف زدن مردان و زنان می پردازیم.


تیتروار حرف زدن مردها

اگر صحبت کردن د ر مورد مسائل روزمره را به دو شیوه گزارش توصیفی وگزارش علمی تقسیم کنیم، زن ها به شیوه توصیفی و مردها به شیوه علمی حرف می زنند. در واقع خانم ها، بیشتر در مورد جزئیات حرف می زنند اما حرف زدن مردها بیشتر منطقی و علمی است. آنها آن چیزی که فکر می کنند گفتنش لازم است را می گویند. برای همین به نظر می رسد مردها فقط تیتر اتفاق ها را می گویند و نه شرح آنها را. این اصلا به این معنا نیست که شوهرتان نمی خواهد شما از اتفاقات روزمره خبردار شوید، یا شما را لایق دانستن آنها نمی داند. مردها به طبیعت خودشان رفتار می کنند و شما نباید با دید زنانه خودتان حرف های آنها را تفسیر کنید.


صراحت مردان

زن ها معمولا غیرمستقیم حرف خودشان را می زنند و گلایه دارند چرا مردها حرف های شان را نمی فهمند. مثلا ممکن است شما به همسرتان بگویید چایی نمی خوری و منظورتان این باشد که بای با هم چایی بخوریم اما مردها معمولا به درون خودشان مراجعه می کنند و اگر چایی میل نداشته باشند با صراحت این را می گویند. این صراحت نشانه بی ادبی یا بی توجهی همسرتان نسبت به شما نیست. او فقط طبق طبیعت مردانه اش به شما گوش می دهد.


دستور دادن مردان

مردها از بچگی به امری حرف زدن عادت می کنند و دخترها به پیشنهادی حرف زدن. پسرها در بازی های شان می گویند: «توپ را بنداز برای من!» اما دخترها می گویند: «می یاین با هم خاله بازی کنیم؟» هم دخترها و هم پسرها به خاطر شیوه خاص حرف زدن خودشان تشویق می شوند و این نوع حرف زدن در آنها نهادینه می شود. اگر مردی از جمله های امری زیادی استفاده می کند به این معنا نیست که صبح تا شب دستور می دهد و قصدش ریاست کردن است، فقط طبق طبیعت مردانه اش رفتار می کند. اینکه در دنیای زنانه و ظریف خودتان که همه جمله ها را ترجیحا به صورت پیشنهاد می گویید تا به صورت امر، جملات مردانه را تفسیر کنید چیزی را حل نمی کند.


کج بودن دوزاری مردان

زن ها راحت تر می توانندن ذهن دیگران را بخوانند. مردها در این مورد خیلی ضعیف تر عمل می کنند. آنها کمتر از زن ها از روی چهره به قصد یا احساس پشت آن پی می برند. شما به عنوان یک زن احتمالا از این ناتوانی مردها خیلی شاکی هستید و آن را به پای بی توجهی می گذارید اما واقعا این شم زنانه شما را ندارند و بهتر است احساسات تان را به زبان بیاورید تا آنها متوجه شوند.

  • نرگس عزیزی