راز

۵ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

عـوامل افـسردگی در جـوامع امروزی چیست ؟

 
کودکی را به خاطر بیاورید؛ روزهایی که با پر کردن یک گلدان گل از آب، قهقهه می زدید یا با خرید یک عروسک تازه، هفته ها شاد می ماندید. شاید از آن روزها تا امروز زمان زیادی نگذشته باشد اما در همین زمان کوتاه، چیزی را از دست داده اید که به دست آوردنش آسان نیست.

محققان می گویند نه تنها شما دیگر به سادگی روزهای کودکی تان نمی خندید؛ بلکه مردم دیگر کشورها هم مهارت خندیدن و آسان خوشحال شدن را از دست داده اند. از نظر آنها، دنیای مدرن در کنار تمام هدیه هایی که به زندگی ما داده، افسردگی را هم با خودش آورده است.

به همین بهانه، از دکتر جمشیدی بیگدلی، روانشناس و مشاور و دکتر افسر افشار نادری، جامعه شناس پرسیدیم چرا ما و دیگر مردم جهان، مانند چند دهه قبل آرام و خوشحال نیستیم. آنها می گویند اغلب ما مهمترین متهمان بالا رفتن آمار افسردگی را نمی شناسیم و به آسانی اجازه می دهیم در زندگی مان جا خوش کنند.

متهم شماره 1: بیکاری

بیگدلی: نبود رضایت شغلی در گروهی از افراد باعث افسردگی می شود، گذشته از بالا بودن آمار بیکاری، تصور افراد از شغل ایده آل اغلب محقق نمی شود. فرد با زحمت زیاد در دانشگاه وارد می شود که از نظرش پول ساز است اما تا زمانی که فارغ التحصیل می شود، بازار کار اشباع شده و باز ناکام و سرخورده می شود.

افشار نادری: نبود امنیت اجتماعی و فرهنگی یکی از اصلی ترین دلایل افسردگی به شمار می آید. بسیاری از افراد به آینده خود اطمینان ندارند و تصور می کنند جامعه ای که در آن زندگی می کنند، انتظاراتشان را برآورده نمی کند. نبود شغلی که با انتظارات فرد همخوانی داشته باشد یا نبود امکاناتی که انتظارات او از آینده را برآورده کند به ناکامی می انجامد و افسردگی گروه بزرگی از افراد را به دنبال می آورد.

متهم شماره 2: بی پولی

افشار نادری: این روزها در جامعه ما و برخی کشورهای دیگر، شرایط بی ثبات اقتصادی و تورم بر مشکلات افراد می افزاید. فردی با تمام نیرو کار می کند اما می بیند با وجود همه تلاش هایش، نمی تواند بعد از گذشت سال ها برای خود خانه بخرد یا امکانات یک زندگی باثبات و آرام را فراهم کند. اینجاست که او می بیند جامعه نمی تواند انتظاراتش را برآورده کند و دچار یأس و دلزدگی می شود که افسردگی اش را به همراه می آورد. این مشکلی است که در سال های اخیر بسیاری از کشورهای در حال توسعه با آن روبرو بوده اند. در کشورهای توسعه یافته، سیستم پیشرفته رفاهی تعریف شده که تغییرات سیاسی و اجتماعی چندان خللی در آن ایجاد نمی کنند اما متاسفانه کشورهای در حال توسعه، تا رسیدن به آن شرایط فاصله زیادی دارند.

بیگدلی: تفاوت طبقاتی بالا از دیگر عوامل افسردگی است. در دنیای امروز، بی پولی لحظه به لحظه احساس حقارت را به فرد منتقل می کند. وقتی فرد می بیند که شخص دیگری در طبقه بالاتر از او به راحتی به آرزوهایی که از نظرش دست نیافتنی است می رسد، دچار احساس سرخوردگی می شود.

متهم شماره 3: تک فرزندی

افشار نادری: کوچکتر شدن خانواده ها نمی تواند تاثیر منفی روی سلامت روان والدین بگذارد، چون برای آنها صرفا داشتن فرزند مهم است و نه تعداد آن. چه بسا که فرزندان کمتر، با کمتر کردن مسوولیت والدین از افسرده شدن آنها جلوگیری کنند اما این اتفاق، ممکن است مشکلاتی را برای فرزندان به دنبال داشته باشد. به ویژه اگر نتوانند با همسن و سالان خود ارتباط برقرار کنند، ممکن است تنهایی تاثیرات نامطلوبی را بر روانشان بگذارد. اما این ماجرا روی دیگری هم دارد. افسردگی در جوامع، به شکل های متفاوتی گروه های مختلف را درگیر می کند. افسردگی سالمندان مشکلی است که این روزها در موردش بسیار می شنویم. نبود امکانات و حمایت های مالی، منابع اطلاعاتی، ابزاری و… سالمندان را به انزوا می کشاند و افسردگی را به دنبال می آورد و تنهایی دوران پیری هم تحمل مشکلات اجتماعی بسیاری را که سالمندان با آن روبرو هستند دشوارتر می کند.

بیگدلی: تعداد فرزندان بیشتر در نسل های قبل، می توانست مانعی برای افسردگی باشد. بچه ها پشت سر هم به دنیا می آمدند و دیگر مجالی برای ننر پروری وجود نداشت. اگر بچه غذایش را نمی خورد، بچه دیگری فورا غذایش را می خورد. هیچ کس تنها کانون توجه خانواده نبود اما تک فرزندهای امروزی، آنقدر توجه بی دریغ والدین را می بینند که با وارد شدن به جامعه و دیدن کوچکترین بی توجهی، سرخورده می شوند.

متهم شماره 4: بی ذوقی

بیگدلی: مشکل بزرگی که جامعه امروز ما با آن روبروست، کمبود هیجانات مثبت است. ما برای زندگی ذوق نداریم. اگر بسیاری از افراد را به مجلس عزا یا عروسی دعوت کنید، واکنش چندان متفاوتی را مشاهده نمی کنید. کمبود هیجانات مثبت، باعث می شود زود خسته شویم و توان انجام دادن کارهای سخت را نداشته باشیم. ما به شکلی تربیت شده ایم که انگار برای شاد بودن باید دنبال دلیل و بهانه محکمی بگردیم، اما انگار غمگین بودن حق ذاتی و طبیعی ماست. از سوی دیگر، انگار نوعی درماندگی آموخته شده در ما هست. مدام می گوییم می دانم که موفق نمی شوم، آیه یاس می خوانیم و به همین دلیل زود دست از تلاش می کشیم.

متهم شماره 5: آلودگی ها

افشار نادری: آلودگی صوتی تنها مشکل جوامع امروزی نیست. گذشته از هیاهو و صوت های مزاحمی که تاثیر نامطلوبی بر روان افراد می گذارند، دیگر انواع آلودگی ها هم روان آدم ها را تهدید می کند. آلودگی هوا این روزها یکی از دلایل مسلم افسردگی و مشکلات روانی مختلف به شمار می آید. گذشته از تاثیر مستقیمی که این آلودگی ها بر سلامت روان می گذارند، با مبتلا کردن گروه بزرگی از افراد به مشکلات جسمی، تنفسی، ناباروری، سقط جنین و… سلامت روان آنها را هم تهدید می کند. در دنیای امروزی، بیماری ها یا اختلالاتی که به علت آلودگی ها ایجاد می شود، یکی از دغدغه های بزرگ انسان هاست؛ دغدغه ای که آرامش را از آنها می گیرد و سلامت روانشان را به خطر می اندازد.

متهم شماره 6: ازدواج دیر هنگام

بیگدلی: بسیاری از پژوهش ها نشان می دهند افراد متاهل کمتر افسرده می شوند و خودکشی می کنند و با توجه به این یافته ها، پیش بینی اینکه مجرد ماندن طولانی به سلامت روان آسیب می زند، کار دشواری نیست. البته ازدواج هم همیشه سلامت بیشتر روان را به دنبال ندارد. این اتفاق تاثیری دو پهلو بر روان می گذارد. یک ازدواج موفق در شرایط خوب اقتصادی و همراه با رضایت دو طرف، آنها را در برابر تهدیدهای روانی بیمه می کند، اما ازدواج ناموفق، با بالا بردن آمار طلاق که این روزها شاهد آن هستیم، تهدیدی جدی برای سلامت روان جامعه تلقی می شود.

متهم شماره 7: هجوم انتخاب های بی شمار

بیگدلی: قرار داشتن در معرض انتخاب های زیاد، یکی از مشکلات بزرگ انسان ها در دنیای مدرن است. افراد با انتخاب های زیادی مواجه هستند اما اغلب مهارت تصمیم گیری را ندارند. تنها تصور می کنند که آری گفتن به یک انتخاب، به معنای نه گفتن به هزاران انتخاب دیگر است. این موضوع از خرید یک لباس گرفته تا انتخاب شغل و حتی ازدواج همه را تحت تاثیر قرار می دهد و کافی است فرد اعتماد به نفس پایینی داشته باشد تا سرخوردگی و افسردگی به سراغش بیاید.

متهم شماره 8: لامپ های کم مصرف!

افشار نادری: یکی از دلایل اصلی افسردگی، آب و هواست. آمارها از پایین بودن تعداد افسرده ها در جوامعی که همیشه هوای آفتابی دارند حکایت می کنند. این اتفاقی است که با وجود آفتابی بودن هوای کشور ما، مردم را هم تهدید می کند و دلیل آن، استفاده از لامپ های کم مصرف است. بررسی ها نشان داده اند که لامپ های کم مصرف، نوری شبیه نور در هوای ابری را ایجاد می کنند. فرد احساس می کند چشمش شفاف نمی بیند و نور این لامپ ها به مرور کمتر می شود و طبق یافته های علمی به افسردگی استفاده کنندگان می انجامد.

متهم شماره 9: افزایش تنش های محیطی

بیگدلی: بالا رفتن عوامل خطر و فشارزا، باعث می شود که افراد این روزها استرس و فشار روانی بیشتری را تجربه کنند. سازمان بهداشت جهانی می گوید اگر در یک روز به فردی 1500 واحد استرس وارد شود، او در طول آن روز تعادل روانی نخواهد داشت. برای مثال این سازمان می گوید اگر فردی در حال مطالعه کتاب باشد و در فاصله چند متری اش خودرویی تصادف کند و چراغ راهنمایی هم در جریان آن تصادف بشکند و سر فرد از مقابل کتاب، به سمت این رخداد بچرخد، 750 واحد استرس به او منتقل شده است. حالا کافی است این عدد و رقم ها را با وضعیتی که از لحظه بیدار شدن تا لحظه خوابیدن تجربه می کنید مقایسه کنید، تا از دلیل بالا بودن آمار افسردگی باخبر شوید.

متهم شماره 10: رفتن رنگ از زندگی شهری

بیگدلی: دیدن رنگ های شاد و چهره های خندان، می تواند یک فرد آشفته را به آرامش برساند اما به پیرامون خود نگاه کنید. رنگ ساختمان ها، لباس ها و مبلمان شهری را ببینید تا چه اندازه این رنگ ها شادی آورند؟ شاید اگر افراد یاد بگیرند که رنگ را به خانه شان بیاورند و در پوشش خود هم از رنگ هایی که ایجاد خستگی بیشتری می کنند استفاده نکنند، به مرور شاهد کم شدن آمار افسردگی و دیگر اختلالت روانی باشیم.

  • نرگس عزیزی
  • ۱
  • ۰

چگونه خوش‌بینی خود را افزایش دهیم؟

 

میزان خوش‌بینی هر فرد براساس این که چگونه رویدادها را تعریف می‌کند و از چه دیدگاهی به مسائل می‌نگرد، سنجیده می‌شود.

 

اگر یاد بگیرید که علّت وقوع رویدادهای مثبت را

(1) کاری که خودتان انجام داده‌اید،

(2) نشانه‌ای از چیزهای خوب بیشتری که پیش خواهند آمد و یا

(3) شاهدی مبنی بر این که چیزهای خوبی در سایر زمینه‌های زندگی‌تان اتفاق خواهد افتاد بدانید، نیمی از راه را طی کرده‌اید.

 

 

همچنین اگر بتوانید به رویدادهای منفی به عنــــوان

(1) چیزی که تقصیر شما نبوده است و یا

(2) پدیده‌های منفرد و مجزایی که اثری بر رویدادهای آینده یا سایر جنبه‌های زندگی‌تان ندارند فکر کنید،

بقیه راه را هم پیموده‌اید! درجه سختی: کم زمان مورد نیاز: فقط چند دقیقه دیگر چگونه: هنگامی که رویداد مثبتی در زندگی‌تان اتفاق افتاد، برای چند لحظه تحلیل فرایندهای فکری خود را متوقف کنید. فقط به توانائی‌های خود و نقش‌های مستقیم یا غیرمستقیمی که در وقوع این رویداد داشته‌اید فکر کنید.

 

برای مثال، اگر در امتحانی موفق شدید، فقط به این نیاندیشید که چقدر خوب شد که برای امتحان آماده بودید بلکه به نقش هوش و تمرکز خود در این جریان نیز فکر کنید. به دیگر جنبه‌های زندگی خود که می‌تواند از این رویداد مثبت تأثیر پذیرد، فکر کنید. همچنین به این فکر کنید که چگونه توانائی‌های شما که باعث این رویداد مثبت شده‌اند می‌توانند رویدادهای مثبت دیگری را در زندگی‌تان باعث گردند.

 

برای مثال، هوش، تمرکز و توانایی آماده شدن برای انجام کارها، می‌توانند باعث چه چیزهای خوب دیگری در زندگی شما بشوند؟ موفقیت‌های احتمالی آینده را در نظر آورید. چون کلید موفقیت در دستان شماست پس آیا نباید انتظار داشته باشید که از آزمون‌های آینده هم سربلند بیرون آئید؟ آیا یک شغل مناسب و معتبر، نتیجه آن نیست؟ هنگامی که رویدادی منفی اتفاق افتاد، به شرایطی که ممکن است در این اتفاق نقش داشته باشد فکر کنید. برای مثال، اگر عملکرد شما در یک امتحان بد بود آیا هفته قبلش سرتان خیلی شلوغ نبوده است؟ آیا کمبود خواب نداشته‌اید؟ چه عوامل خارجی در عدم موفقیت شما نقش داشته‌اند؟

 

در ذهن داشته باشید که عدم موفقیت، لزوماً بازتاب ضعف‌های شخصی شما نیست. همچنین به یاد داشته باشید که فرصت‌های بیشماری برای شما در آینده وجود خواهد داشت که می‌توانید در آن‌ها بهتر عمل کنید. به موفقیت‌های بعدی خود یا سایر جنبه‌هایی که می‌توانید در آن‌ها موفق شوید فکر کنید.

توصیه‌ها: کلید خوش‌بینی، به حداکثر رساندن موفقیت‌ها و به حداقل رساندن شکست‌هاست.

 

صادقانه به کوتاهی‌ها و کمبودهای خود فکر کنید. در این صورت می‌توانید بر روی آن‌ها کار کنید و به تدریج برطرفشان نمائید. امّا به یاد داشته باشید که همیشه تمرکز بر روی توانائی‌ها نتیجه مطلوب‌تری به دست می‌دهد. الگوهای فکری خود را به چالش بکشید امّا انتظار نداشته باشید که طرز تفکرتان به سرعت تغییر یابد. این کار به زمان نیاز دارد. بنابراین تمرین کردن در این مورد را ترک نکنید. همیشه به یاد داشته باشید که هر شکستی می‌تواند تجربه‌ای آموزنده و گام مهمی به سوی موفقیت بعدی شما باشد!

نیازمندی‌ها: اشتیاق و علاقه‌مندی به بررسی افکار وارسی مداوم الگوهای فکری

  • نرگس عزیزی
  • ۰
  • ۰

دلزدگی مردان از همسران و راه جلوگیری از آن  

شما هم بسیاری از مردهایی را که از ازدواج خسته و ناامید شده اند را دیده اید و اگر ازدواج نکرده اید تمایلی به این امر ندارید. اما بدانید که همسرداری اصولی دارد که نیاز به مهارتهای هر دو نفر دارد و اگر حتی یک نفر از آنها غفلت کند و یا کوتاهی در این امر شود زندگی برای هر دو نفر آنها خسته کننده و ناخوشایند می شود. در این گزارش به عواملی می پردازیم که مانع از دلزدگی مردان از همسران خود می گردد؛ با ما در ادامه مطلب همراه شوید:

شوهر خود را شاد کنید

وقتی شما مهم‌ترین آدم زندگی او هستید و بیشتر از هر کسی با او وقت می‌گذارید، پس برای شادی و خوشحالی او تلاش کنید. با هدیه ، شاخه گل، تهیه غذای مورد علاقه او، خود آرایی، آراستگی، مهربانی، همدردی و همذات پندری و… سعی در خوشحال کردن و شادی او داشته باشید.

اگر زندگی مشترک را به یک کار اداری با وظایف مشخص و زمان و مکان مشخص تبدیل کنید ، خیلی زود همسرتان را از دست می‌دهید. پس تلاش کنید که طراوت زندگی را حفظ کنید.

لجاجت و مشاجره نکنید

شما نباید در مورد مشکلاتتان مشاجره و دعوا کنید یا اینکه با بگوومگو حرف خود را به کرسی بنشانید. آرامشتان را حفظ کنید و با ملایمت در زمانی مناسب

با شوهر خود صحبت کنید.

نقاط ضعف و نقاط مثبت او را شناسایی کنید

نقاط ضعف و نقاط قوت خود و شوهرتان را کشف کنید. با دنیای مردانه بیشتر آشنا شوید.

وظایف خود را به درستی انجام دهید

وظایف و مسئولیت‌های خود را به درستی انجام ‌دهید. همیشه محیط خانه و اطراف را پاکیزه و منزه نگاه دارید و به تمیزی لباس ها و اتوکشی آنها اهمیت بدهید.

قدرت طلب نباشید

قدرت‌طلبی نکنید و احساس حقارت و ناکامی را بر دیگری تحمیل نکنید.‌

توقع‌های غیرمنطقی نداشته باشید

توقع‌های غیرمنطقی از شوهر خود نداشته باشید، با داشته ها و نداشته های یکدیگر بسازید.

به دنبال تعریف و تمجید نباشید

پیوسته به دنبال جلب توجه و تاییدهای غیرضروری از سوی شوهرتان نباشید،

بزرگ شده اید.

با رفتار و کلام خود آرامش را به او هدیه کنید

احساسات شوهر خود را جریحه‌دار نسارید و او را عصبانی نکنید. ببینید چه چیزهایی او را آزار می‌دهد و چه رفتارهایی او را خوشحال می‌کند.

به او نیز حق بدهید

قرار نیست همیشه حق با شما باشد.

به او توجه کنید

تازمانی که همسرتان توجه شما نسبت به خودش را می‌بیند عاشق شما می‌ماند و در این زندگی احساس امنیت می‌کند.

قرار نیست شما یک روزه خود را اصلاح کنید یا تغییردهید. به مرور زمان و همیشه در پی سازش با همسر خود باشید و بدانید زندگی زناشویی، همانند پروردن گل‌های باغچه است. هر روز می‌بایست به گل‌ها رسیدگی کرد و مراقب آنها بود تا شاداب و سرحال به رشد خود ادامه دهند، در حالی که وقت نگذاشتن، توجه نکردن و غافل شدن از گل‌ها، باعث پژمرده‌ شدن آنها می‌شود.

  • نرگس عزیزی
  • ۰
  • ۰

هفت تجربه واقعی از برگزاری عروسی استفاده از تجربیات دیگران در برگزاری تشریفات عروسی به شما کمک می کند که از اشتباهات آنها اجتناب کنید. عروس و دامادهای زیادی هستند که از در اختیار گذاشتن تجربیات مفیدشان دریغ نمی کنند. مااز بین تجربیات عروس و دامادهای دیگر، 7تجربه را که به شما کمک می کنند بیشتر از عروسی خود لذت ببرید انتخاب کرده و در اختیار شما می گذاریم.

1 – غرق در برگزاری تشریفات عروسی خود نشوید

بسیاری از عروس و دامادها و همچنین خانواده آنها، هنگام برگزاری و اجرای تشریفات عروسی آنقدر غرق در جزئیات اجرای جشن می شوند که فراموش می کنند این یکی از فرصت های بدون بازگشت زندگی است. شما فقط یکبار عروسی می کنید پس سعی کنید از آن لذت ببرید. این جشن به مناسبت پیوند شما دونفر برگزار می شود پس سعی کنید تا آنجا که می توانید خوش بگذرانید و این فرصت تکرار نشدنی را از دست ندهید.

2 – ولخرجی بیجا و بدون برنامه ممنوع!

خرج کردن بی رویه پول در تشریفات عروسی یکی از آسان ترین کارهاست. شما که نمی خواهید زندگی مشترک خود را با کوهی از بدهی شروع کنید؟ بنابراین یک برنامه ریزی دقیق مالی برای عروسی خود داشته باشید. تصویر دقیقی از آنچه که می خواهید و آنچه که نیاز ندارید ترسیم کنید و به آن پایبند باشید. جدول ها و یادداشت های خود را تهیه کنید و در اجرای آن جدی باشید و این ضرب المثل را فراموش نکنید که: پول علف خرس نیست!!! برای هر هزار تومان آن زحمت کشیده اید پس حتی در عروسی خود نیز بی رویه خرج نکنید.

3 – به نظرات همسرتان توجه کنید

جشن عروسی متعلق به هردوی شماست. حتی اگر حجم زیادی از برنامه ریزی ها، هزینه ها و انرژی عروسی روی دوش شما باشد. شریک زندگیتان را در کارها دخالت بدهید و به اندازه کافی به نظرات او توجه کنید و سعی کنید هر دو در این رویداد بزرگ زندگی سهیم باشید و از آن لذت ببرید.

4 – به اندازه کافی مهمان نواز باشید

به خاطر داشته باشید که اقوام دور و نزدیک در عروسی شما شرکت می کنند و ممکن است برخی از آنها را تا سالها ملاقات نکنید. آنها از راه های دور و نزدیک برای شرکت در شادی شما آمده اند و هیچ کس نمی داند دیدار بعدی با آنها چه زمانی است؟ پس سعی کنید کسی را از خود نرنجانید، به همه احترام بگذارید و با همه گرم و صمیمی برخورد کنید. حتی توصیه می شود در یک فرصت مناسب به سر میز آنها بروید و کمی با آنها خوش و بش کنید.

 5 – کفش راحت بپوشید

یکی از خاطرات بد که بین بیشتر عروس و دامادها مشترک است، پادرد و خستگی مفرط در کف پاست. شما باید ساعت ها سرپا باشید. بنابراین از همان ابتدا و درهنگام انتخاب کفش عروس و داماد دقت کنید و سعی کنید کفش راحت انتخاب کنید. همچنین در مواقعی که داخل اتومبیل هستید و یا فرصت کافی دارید، کفش ها را پا دربیاورید و از صندل های راحت استفاده کنید.

6 – افراد غیر ضروری را دعوت نکنید

تعداد مهمان بیشتر به معنای هزینه بیشتر و همچنین صرف انرژی بیشتر برای برگزاری انرژی است. چه لزومی دارد کسانی را که نمی شناسید و یا فقط یکبار آنها را ملاقات کرده اید به عروسی خود دعوت کنید؟ اقوام دور، دوستان درجه چندم و خلاصه افرادی را که زیاد با آنها سروکار ندارید از لیست مهمانان خود حذف کنید و بیشتر از اینکه نگران حرف دیگران باشید، نگران وقت و هزینه خودتان باشید.

7 – برای کارها مسئول انتخاب کنید

از بین دوستان و نزدیکان خود که تمایل به کمک دارند، افراد باهوش و مسئولیت پذیر را انتخاب کنید و مسئولیت اداره و نظارت بر کارهای جشن عروسی را به آنها واگذار کنید. اموری از قبیل نظارت بر پذیرایی، تعامل با مسئولین تالار پذیرایی، کنترل زمان بندی کارها و … به این ترتیب حجم زیادی از نگرانی های شما کاسته خواهد شد و می توانید با خیال راحت از جشن عروسی خود لذت ببرید.

  • نرگس عزیزی
  • ۰
  • ۰

زن کنار یکی از بچه هاش نشسته و در کنار اون مادر مرد نشسته تو ردیف کناری.

مرد نشسته با پسر دوازده سیزده ساله ای که به نظر میاد بچه بزرگتر این زوج هست

هواپیما سرده و پتو های قسمت اکونومی تموم شده، مرد که موبایلش با بازی کندی کرش دستشه بدون نگاه به زن میگه:

سرد شد بیخود کاپشنم رو دادم تو بار. زن میگه : من بهت گفتم و بلند میشه ، مهماندار میاد نزدیک و میگه:

خانم لطفا بشینید الان تیک آف میکنیم، زن در حالی که پالتوی روی لباسش را در میاورد میگوید:

چشم همین الان ببخشید ، مینشینید و قبل نشستن پالتویش را روی مرد می اندازد.

مرد نگاهی به او میکند و موبایش را از زیر پالتو بیرون میکشد و به بازی اش ادامه میدهد و سکوت طولانی میماسد بینشان

موقع ناهار میشود مهماندار میپرسد چی میل دارید بیف استراگانف یا قورمه سبزی ، زن با تردید انگار سخت ترین سوْال فلسفی دنیا را از او پرسیده باشند

به چشمهای مرد با خواهش نگاه میکند، مرد نجاتش میدهد و به مهماندار میگوید:

کل این ردیف و بغلی قورمه سبزی لطفا

غذا در سکوت خورده میشود زن قبل خوردن غذایش به پسر کوچک و مادر شوهرش کمک میکند تا ظرف های غذایشان را باز کنند.

مرد و پسر بزرگتر زودتر غذا را تمام میکنند ، مرد میز جلویش را جمع میکند و ظرف های غذا را جلوی زن میگذارد که...

زودتر غذایش را تمام کرده ، مرد دوباره بازی میکند پسر بزرگتر هم ایپدی را میگذارد جلویش و با هیجان مشغول گل زدن در زمین مجازی فوتبال میشود

یک ساعتی طول میکشد تا مهماندار ها برگردند و زن تمام این یک ساعت مثل مجسمه خشک شده میماند

موقع پیاده شدن از هوا پیما اغلب ساک های دستی را به دست میگیرد و دست پسر کوچکترش را ،یک لحظه چشم در چشم میشویم

دوست دارم بپرسم: ایا هرگز برای خودت زندگی کرده ای ؟!

بهاره رهنما/تقدیم به همه زنان صبور سرزمینم

  • نرگس عزیزی