راز

۱۰ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

منم زیبا…

شعر زیبای منم زیبا…

منم زیبا

که زیبا بنده ام را دوست میدارم

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان

رهایت من نخواهم کرد

رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود

تو غیر از من چه میجویی؟

تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟

تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم

تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن

که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم

طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت

که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که

وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد

تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم

که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت

وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم

مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟

هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تورا از درگهم راندم؟

که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟!

آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را

این منم پروردگار مهربانت.خالقت. اینک صدایم کن مرا. با قطره ی اشکی

به پیش آور دو دست خالی خود را. با زبان بسته ات کاری ندارم

لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم

غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟

بگو جز من کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن. بدان آغوش من باز است

قسم بر عاشقان پاک با ایمان

قسم بر اسبهای خسته در میدان

تو را در بهترین اوقات آوردم

قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من

قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور

قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد

برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو

تمام گامهای مانده اش با من

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان. رهایت من نخواهم کرد




شعر از زنده یاد سهراب سپهری

  • نرگس عزیزی
  • ۰
  • ۰

مسافر شهر باران

سکوتش زیبا بود و خلوتش دلنشین؛ وقتی بود، همه جا تاریک بود و من را به دنیایی دیگر میکشاند… دنیایی از جنس آرامش! شب… تاریک بود و سیاه و آرام… اما قصه آن شب فرق داشت!

آن شب ضیافت باران بود و من مثل همیشه در تمنای باران، بی چتر به زیر دوش آب آسمان رفتم… و او میخواند…

یک شب گرم و تب آلود

آمدی از شهر باران

ناگهان از هر جوانه

گل بر آمد چون بهاران

ای تو از نسل بهاران

ای امید سبزه زاران

ای صدایت پاک و معصوم

چون سرود چشمه ساران

باران پاییزی جایش را به باران بهاری داد، هوا بهاری شد و من مست از عطر بهار، سرشار شدم از طعم خواستن و چه خوش طعم بود این خواستن با چای سرگل لاهیجان! مهمانی باران و چای و سمفونی زیبای باران رگباری! اما او میخواند و باز هم میخواند…!

ای نگاه تو همیشه

مثل دریا بی کرانه

ای بلند گیسوانت

خوش‎ترین شعر شبانه

سر و کله دریا از کجا پیدایش شد، نمیدانم؛ اما نگاهش زیبا بود و دریایی! چای در دست، به حرکات دیوانه وارم زیر باران زل زده بود! هیچ نمی گفت و نگاه دریایی اش بر سرخی گونه هایم می افزود! شرمی خواستنی زیر باران! بدنم یخ زده بود و من بی اعتنا به این سرما، چشمهایم را به چشمهایش دوختم… نگاه گرمش بر سرمای وجودم تاثیری نداشت… دستش را به سمتم دراز کرد… با اشتیاق دستانش را گرفتم… حرکات دیوانه وار و ناموزونم زیر باران، تبدیل به رقصی زیبا شد…رقص تانگو با عطرِ چایِ سرگلِ لاهیجان! قطرات باران از سر و رویم میچکید، موهایم که مشکی تر از قبل شده بود به صورت و گردنم چسبیده بودند… با دستان گرمش موهایم را به کناری زد، تن سردم از حرارت دستانش گرم شد، دست دیگرش در دستانم بود و من به آرزوی دیرینه ام رسیده بودم! رقص تانگو زیر بارش باران با عطر و بوی چای! ساکت شده بود، هیچ نمی خواند… گوش به آواز باران سپردیم و رقصیدیم… این بار من بودم که خواندم و فریاد زدم…

ای که نامت در زمانه

گشته در خوبی فسانه

کرده اینک در دلِ من

آتش عشق تو خانه

ضربان قلبم تند تر از قبل شده بود… این بار با بدن هایمان نوشتیم… آنچه را که چندین شب در فضای مجازی نوشته بودیم! این بار نوبت رسید تا دست و پاهایمان هم کلام شوند… چشم هایمان حرف ها برای گفتن داشت… دست هایش حریصانه دست هایم را گرفته بودند و رقص پاهایمان تماشایی بود چه رویایی به هم می پیچیدند دست و پایمان! با هم هم صدا شدیم، خواندیم و خواندیم…

ای که نامت بر لب من

معنی خوبِ سرودن

خوش ترین ایام عمرم

لحظه های با تو بودن

صدای آشنایی مرا به خود آورد! چی کار میکنی دختر؟ ساعت ۲ نصف شب تو حیاط زیر بارون… بدو بیا تا سرما نخوردی! دستانم میلرزیدند، با چشمانی بی رمق با باران وداع کردم ،به کنج اتاقم خزیدم! بخاری خاموش بود ، به دیوار اتاق تکیه کردم، دوباره این درد لعنتی به سراغ معده ام آمد! گفته بودند از اعصاب است! لپ تاپم را روشن کردم، وارد دنیای مجازی شدم…. باز هم چراغش خاموش بود!

.

مسافر شهر باران – کوروش یغمایی

تقدیم به او که آن را میشناسد!

  • نرگس عزیزی
  • ۰
  • ۰

زندگی نامه برادران موسس ایران خودرو (زندگینامه افراد موفق-4)

در سال 1303 خورشیدی در خانواده سید ابولقاسم خیامی، مرد روحانی مشهدی که همیشه شال سبزی به سر می بست، پسری به دنیا آمد که نامش را احمد گذاشتند. سید ابولقاسم از هفت سالگی احمد را به مدرسه فرستاد، به این امید که درس بخواند و طبق سنت آن روزگار، کارمند دولت و حقوق بگیر شود. امّا احمد عاشق کارهای صنعتی به خصوص سر و کلّه زدن با اتومبیل بود.

همین که از مدرسه بیرون می آمد یک لنگ می گرفت و به شست و شوی اتومبیل های کوچه خیابانها می پرداخت و با به دست آوردن پول از این راه به بودجة خانواده کمک می کرد. کمی که بزرگتر شد چند آچار و پیچ و مهره و گاز انبر خرید و در کوچه خیابان ها تعمیرات سادة اتومبیل را هم انجام می داد.

عشق به خودرو سازی

در آن زمان اتومبیل یک وسیلة اشرافی محسوب می شد و قیمت آن بسیار گران بود. احمد نمی توانست با پولی که از حمل بار به وسیلة موتور سیکلت یا کرایه دادن آن به نوجوانان به دست می آورد اتومبیلی خریداری کند. امّا به زودی توانست با شستشوی اتومبیل در خیابان های مشهد و تعمیر اتومبیل هایی که در کنار خیابان ها از حرکت باز می ماندند با اتومبیل بیشتر آشنا شود و بعدها تا روزی که توانست نخستین اتومبیل عمرش را تهیه کند، در گاراژهای مشهد به کار تعمیر اتومبیل بپردازد.

عشق احمد خیامی به اتومبیل آنقدر زیاد بود که سالهای بعد که در کارخانه اش پانزده هزار کارگر و کارمند کار می کردند و تولید سالانه پیکان به یکصد و پنجاه هزار رسید هر وقت اتومبیل خودش یا نزدیکانش عیب و ایراد پیدا می کرد در مقابل چشم کارگران و راننده ها کتش را میکند، آستین هایش را بالا می زد و مشغول تعمیر اتومبیل می شد و الحق این کارفرمای بزرگ صنایع اتومبیل سازی کشور از هر مکانیسین متخصصی بهتر از عهدة کار بر می آمد.

یکی از شانسهای زندگی احمد خیامی آن بود که در جریان کارش به عنوان راننده و تعمیر کار با فریدون سودآور نماینده فروش اتومبیل ها و اتوبوس های مرسدس بنز و همچنین سازندة کامیون های خاور آشنا شد. عشق و علاقه و پشتکار و ابتکار احمد خیامی سبب شد که سودآور که مردی موفق و ثروتمند و مشهور بود و به عنوان داماد حاج حسین آقا ملک با مقامات بالا ارتباط داشت، احمد خیامی کارگر را به عنوان یک دوست و همکار پذیرفت و تا زمانی که خود احمد خیامی به صورت یک کارفرمای موفق در آمد از او حمایت و به افرادی چون اردشیر زاهدی معرفی کرد.

اولین ابتکار ها و خلاقیت ها

احمد بعد از مدّت ها ماشین شویی، کرایه دادن دوچرخه و موتورسیکلت، آوردن اتومبیل از تهران به مشهد و کار در تعمیر گاه در مشهد به این نتیجه رسید که در زادگاهش بیش از این امکان ترقی برایش وجود ندارد. گاراژ و تعمیر گاهش را به برادر کوچکترش محمود سپرد و در آستانة سی سالگی عازم تهران شد.

در آن زمان در تهران کسانی بودند که اتاق اتوبوس می ساختند مانند اتوبوس شمس العماره و اتوبوس ایران پیما. اینها شاسی اتوبوس را از خارج وارد می کردند و با چوب و آهن و ارّه و چکش برای آن اتاق می ساختند.

زندگی نامه برادران موسس ایران خودرو (زندگینامه افراد موفق-4)

احمد شیفتة کار این صنعتگران با ذوق شده بود، کسانی که صنایع دستی را جایگزین یک کار کاملاً صنعتی کرده بودند. آرزو داشت خودش هم دست به چنین کاری بزند امّا این کار پول لازم داشت و او پول کافی نداشت. پس تصمیم گرفت کاری کند که احتیاج به سرمایة بسیار زیاد نداشته باشد.

احمد خیامی طی مدّتی که برای رساندن اتومبیل های مارک های مختلف از تهران به مشهد و همچنین زمانی که در تعمیر گاهش در مشهد روی اتومبیل های مختلف کار کرده بود متوجه شد که وقتی موتور اتومبیلی خراب می شود اولین کار یک تعمیرکار آن است که قطعة معیوب را با یک قطعة سالم عوض کند.

فروشندگان قطعات یدکی که از آن موضوع اطّلاع دارند آن قطعات را چند برابر ارزش واقعی می فروشند، صاحبان اتومبیل ها و تعمیر کاران هم که می دانند که تا وقتی آن قطعه عوض نشود اتومبیل به صورت یک دستگاه بی مصرف در می آید آن قطعه را به هر قیمت که عرضه کنند، می خرند.

او تصمیم گرفت یک مغازه کوچک فروش قطعات ولوازم یدکی اتومبیل افتتاح کند. مغازه ای کوچک در خیابان اکباتان اجاره کرد و یک تابلو بزرگ با عنوان “فروشگاه تضامنی برادران خیامی” بالای آن زد و به فروش قطعات یدکی اتومبیل پرداخت.

احمد خیامی بعدها دربارة آن تابلو و عنوان کمی عجیب آن گفت: به غیر از برادران نمازی و برادران کاشانچی و فریدون سود آور که قبلاً با آنها کار کرده بودم و به من اعتماد داشتند بقیة نماینده های اتومبیل حاضر نمی شدند جنس نسیه بدهند. تهران آن زمان نمایشگاه انواع اتومبیل های کشور های مختلف بود و من برای آن که خریداران را به سوی مغازه جلب کنم ناچار بودم قطعات و لوازم همة اتومبیل ها را بفروشم. من به عنوان شرکت تضامنی به فروشنده ها نشان می دادم که شرکت فقط در حد سهام، مسؤول بدهی هایش نیست  و آن ها می توانند برای وصول مطالبات خود از سایر دارایی های برادران خیامی هم اقدام کنند.

کار شرکت تضامنی برادران خیامی خیلی زود گرفت به طوری که  مغازه های اطراف و اتاق های طبقات بالای ساختمان را یکی یکی اول اجاره و بعد خریداری کرد. از یک مهندس آرشیتکت خواست با آهن بندی و تغییر دکوراسیون طبقه اول را تبدیل به یک فروشگاه بزرگ و طبقات بالا را تبدیل به آپارتمان کند. رونق کار فروشگاه آنقدر زیاد بود که او تعدادی کارمند و ویزیتور و فروشنده استخدام کرد.

این فروشگاه بعدها به نام “پی.ال.پی” به صورت یکی از بزرگترین قطعات یدکی اتومبیل در ایران در آمد درآمدش آن قدر زیاد بود که احمد می توانست تا آخر عمر در ناز و نعمت زندگی کند امّا هدف احمد خیامی این نبود او آرزوهای دور و دراز داشت.

خودرو سازی و احمد خیامی

درآمد احمد خیامی که از فروش قطعات یدکی اتومبیل در فروشگاه خیابان اکباتان زیاد بود، با گرفتن نمایندگی لاستیک و باتری و بعضی قطعات دیگر از خارج زیادتر شد به طوری که تصمیم گرفت به آرزوی دیرینه اش در مورد ساختن اتاق اتوبوس جامه عمل بپوشاند.

قطعه زمینی در جادة کرج بین جادة مخصوص و اتوبان کرج به قیمت متری یک تومان خرید، یک سالن بزرگ در آنجا ساخت و وسایل کار ساخت اتاق اتوبوس را در آنجا نصب کرد. شکل این سالن شبیه پروانه بود به این سبب اسم آن را سالن شاپرکی گذاشتند -کارگران قدیمی ایران ناسیونال حتماً این بنا را که نخستین بنا در زمین کارخانه بود به خاطر می آورند- آن گاه از فریدون سودآور نمایندة مرسدس بنز در ایران شاسی اتوبوسهای مرسدس بنز را می گرفت و روی آن ها اتاق می ساخت.

این کار تا اینجا تازگی نداشت. در آن زمان در تهران عدة زیادی به ساختن اتاق های اتوبوس اشتغال داشتند. و الحق اتاق های قشنگی هم می ساختند. اتاق هایی که در ظاهر با اتاق های ساخت خارج فرق نداشت، پس احمد تصمیم گرفت برای جلب خریدار دست به ابتکار هایی بزند.

او در قسمت انتهایی اتوبوس ها یک دستشویی و توالت کوچک درست کرد. با همین فکر خریداران اتوبوس او چند برابر شد. وقتی اتاقسازهای دیگر از این کار او تقلید کردند احمد یک قدم دیگر برداشت و در گوشه ای از اتوبوس یک یخچال نصب کرد تا مسافران در سفرهای طولانی از نوشابة خنک استفاده کنند.

بعدها به همان نسبت که کارش رونق پیدا می کرد قدم های دیگری بر می داشت : به جای بکار گیری چکش و ارّة معمولی، وسایل برقی و ماشینی به کار می برد. چند متخصص اتاق سازی از آلمان آورد. به جای رنگ کردن اتوبوس با قلم مو، اتاق رنگ درست کرد. یک سالن نیز برای ساخت صندلی های راحت مخصوص اتوبوس ساخت تا مسافرانی که چندین ساعت روی صندلی می نشینند احساس ناراحتی نکنند. این کارگاه صندلی سازی بعد ها الهام بخش او در ساختن نخستین کارخانه بزرگ مبل سازی ایران به نام “مبلیران” شد.

کارگران در اولویت

در میان مردان خودساخته، هستند کسانی که وقتی از زندگی سخت به مراحل بالا رسیدند اعتقاد پیدا می کنند حال که خودشان سختی کشیدند تا به رفاه رسیدند دیگران نیز به نوبة خود باید چنین مراحلی را بگذرانند. احمد خیامی از این گروه نبود . او عقیده داشت تا حدی که برایش امکان دارد باید از فشار وسختی زندگی دیگران کم کند.

او می دانست نخستین آرزوی هر کارگر و کارمند ایرانی داشتن یک سرپناه و نجات از خانه به دوشی است. خودش هم این آرزو را داشت به این سبب همین که کارش در فروشگاه های قطعات یدکی خیابان اکباتان و کارگاه ساخت اتاق اتوبوس جادة کرج رونق پیدا کرد به فکر ساختن خانه برای کارگران و کارمندانش افتاد.

زمینی در اراضی نیروی هوایی در شرق تهران خرید. در آن تاریخ یعنی اواخر دهة سی و اوایل دهة چهل خورشیدی در ایران سابقه نداشت یک کارفرما در بخش خصوصی برای کارکنانش خانه بسازد. به این سبب این مجتمع مسکونی که به 16 دستگاه معروف شد در میان مردم و کارگران و حتی کارفرمایان چنان شهرتی برای احمد خیامی به وجود آورد و اعتبار او را میان هم صنفانش چنان بالا برد که یک تشکیلات عظیم روابط عمومی هم نمی توانست از عهدة این کار برآید.

زندگی نامه برادران موسس ایران خودرو (زندگینامه افراد موفق-4)

امّا با این همه، احمد به فکر خودش و لذّت بردن از زندگی نبود و بعد از کارگران به فکر خانواده اش افتاد. او از پدر و مادرش خواست نزد او به تهران بروند، امّا آنها حاضر نشدند مشهد را ترک کنند. احمد در حد امکان برای آن ها زندگی راحتی در مشهد فراهم ساخت. برادر کوچکترش محمود کم سن و سال بود و به تحصیل اشتغال داشت. از محمود که پنج سال از او کوچکتر بود خواست گاراژ و تعمیر گاه مشهد را برچیند و خودش به اتفاق بعضی از کارگران که به نظرش متعهد و متخصص و قابل اعتماد هستند به تهران برود.

احمد برای آینده نقشه های بسیاری در سر داشت که برادرش محمود می توانست در پیاده کردن آن برنامه ها مددکارش باشد.

یک اتوموبیل ایده آل

محمود خیامی پس از مدّتی کوتاه با همة کارهای فروشگاه قطعات یدکی اتومبیل و کارگاه ساخت اتاقهای اتوبوس آشنایی پیدا کرد و فروشنده ها و خریداران را شناخت. احمد وقتی دید او به کارها تسلط پیدا کرده تصمیم گرفت تشکیلاتش را به برادر کوچکترش بسپارد و به مسافرت دور دنیا برود. او این سفر را از دو نظر لازم داشت :یکی آنکه کارخانه های بزرگ اتومبیل سازی جهان را از نزدیک ببیند و از طرز کارشان آگاه شود و دیگر آنکه از میان آن همه مدل های گوناگون یک اتوموبیل سواری مناسب را برای مونتاژ در ایران انتخاب کند.

او ابتدا به ایتالیا رفت و کارخانه های اتو مبیل سازی فیات و لانچیا توجه او را جلب کرد. سپس به اسپانیا رفت. در آن زمان کارخانه اتوموبیل سازی فورد آمریکا در اسپانیا اتوموبیل های کوچکی به نام “فی یستا” تولید می کرد.

احمد پس از اسپانیا راهی آلمان، فرانسه، انگلستان، سوئد و آمریکا شد. او از کارخانه های اتوموبیل سازی فولکس واگن، مرسدس بنز، دکا و آلمان، پژو، سیتروئن، رنو فرانسه و کارخانة “روتس” سازندة اتوموبیل های هیلمن، آرو و آونجر و همچنین از جاگوار در آن کشور بازدید کرد. در سوئد هم اتو موبیل های “ساپ” و “ولوو” توجهش را جلب کرد.

احمد از این سفر تجربیات فراوانی اندوخت. او که تا این زمان فقط در شهر های مشهد و تهران اقامت کرده و تعمیر گاه ها و کارگاه های این دو شهر را دیده بود، از مشاهده کارخانه های بزرگ اتوموبیل سازی اروپا و آمریکا با ده ها و صد ها هزار کارگر و کارمند چنان به هیجان امده بود که دائم در حال برنامه ریزی بود که در ایران یک کارخانة اتوموبیل سازی بزرگ تأسیس کند.

در بازگشت به ایران اطرافیان خیامی انتظار داشتند اعلام کند که قصد مونتاژ فیات یا فی یستا یا ولوو یا یک اتوموبیل آلمانی یا فرانسوی را دارد اما با کمال تعجب شنیدند که وی می خواهد اتومبیل “آرو” از محصولات کارخانة اتومبیل سازی “روتس” انگلستان را مونتاژ کند. “روتس” در آن زمان یک کارخانة اتومبیل سازی ورشکسته بود و خیامی در بازدید از آن کارخانه به تولیدات آن از همه کمتر امتیاز داده بود.

او به یکی از دوستان نزدیکش گفته بود: ” به زودی خواهی دید من این مدل ورشکسته را به یکی از معتبرترین اتومبیل های جهان تبدیل می کنم”.

برگزیدن نام ایران ناسیونال و پیکان

اولین کار احمد خیامی بعد از انتخاب اتوموبیل انگلیسی “آرو” برای مونتاژ، تأسیس یک شرکت بود. شرکت، نام و سرمایه می خواست. نامی که او برای کارخانة اتوموبیل سازی اش انتخاب کرد “ایران ناسیونال” بود که امروز به ایران خودرو تغییر نام داده است و نشان آن، گردونه ای باستانی است که به وسیلة یک اسب کشیده می شود.

در مورد اتوموبیل هم او نام “آرو” را نپسندید و تصمیم گرفت یک نام ایرانی انتخاب کند. کلمة “آرو” در فارسی به معنی “تیر”، “خدنگ” و “پیکان” آمده. او در میان این کلمات، پیکان را پسندید.

کارخانه ایران ناسیونال روز 12 مهرماه 1341 با سرمایه‌ای در حدود 10 میلیون تومان و با هدف مونتاژ و تولید انواع خودرو در خیابان اکباتان تهران متولد شد و از 28 اسفندماه 1342 با تولید اتوبوس شروع به کار کرد. موسسان اولیه این کارخانه آقایان حاج علی اکبر خیامی ، احمد خیامی، محمود خیامی و خانم‌ها مرضیه خیامی و زهرا سیدی رشتی بودند.درسال 1345 قراردادی بین شرکت ایران ناسیونال و تالبوت در مورد مونتاژ و ساخت خودروی پیکان منعقد شد و به طور رسمی تولید پیکان در اردیبهشت سال 1346 با ظرفیت 60 هزار دستگاه و با حضور مقامات کشورى آغاز شد.

در سال 1353 خط تولید وانت شکل گرفت و کارخانه ریخته‌گری و موتورسازی نیز دایر شد تا نسبت به ساخت شش قسمت از موتور پیکان 1600 اقدام کند. جالب است که تولید پیکان پس از یک دهه تولید در انگلستان، در ایران شروع شد. محبوب‌ترین مکان‌هایی که بعد از ایران این خودرو در آن تولید یا فروخته شده است را می‌توان انگلستان و استرالیا دانست.
در سال 1969 مدل دولوکس پیکان و در 1975 بهترین مدل پیکان که در ایران معروف به پیکان اونجر است ساخته شد. تالبوت در آن زمان موتور پرتحرک فورد را بر روی پیکان گذاشته بود.  پیکان تا قبل از انقلاب در بیش از شش مدل تولید شد که پیکان استیشن، دولوکس، کار، جوانان برخی از مدل‌های قبل از انقلاب پیکان است.

در روزهاى آغازین، کارخانه ایران ناسیونال با تولید روزانه ۱۰ دستگاه اتومبیل سوارى و ۷ دستگاه اتوبوس و کامیون کار خود را شروع کرد.شاید هیچ کس تصور نمى کرد که این کارخانه در برابر تولید فراوان رقباى خارجى دوام آورد و در حالى که تولید سالانه خودروسازان اروپایى و آمریکایى به چند میلیون مى‌رسد، این محصول نوپا که از محصولات یک شرکت ورشکسته در انگلستان است بتواند در میان ایرانیان جا باز کند و روزهاى شکوفایى خود را آغاز کند، اما اینگونه شد. پیکان خیلى زودتر از آنچه تصور مى‌شد، به میان مردم آمد و خودرو محبوب آنهاشد.

درست ۷ سال بعد این کارخانه در گزارشى با اعلام سرمایه خود شگفتى همگان را برانگیخت. در سال ۱۳۵۳ کارخانه طى گزارشى از وضع کار و سرمایه اعلام کرد که سرمایه‌اش به ۵۷۹ میلیون و ۱۲۵ هزار دلار رسیده.

توسعه و پیشرفت کاری

برنامه بعدی احمد و محمود خیامی تاسیس کارخانه‌ای در خراسان یا زنجان بود. انتخاب خراسان به سبب علاقه این دو برادر به زادگاهشان بود، اما زنجان را به این علت انتخاب کردند که اولا در مسیر جاده ترانزیتی بود و می‌توانست قطعات اتومبیل را بسته‌بندی شده به آن جا بیاورند و مونتاژ کنند. برادران خیامی در کنار مونتاژ اتومبیل سواری، اتوبوس، مینی‌بوس و آمبولانس یکی پس از دیگری موسسات بهداشتی و فرهنگی تازه افتتاح می‌کردند. برای آنکه به فعالیت‌های این دو برادر تا به امروز پی ببریم نام بعضی از کارخانه‌ها و موسساتشان را در اینجا می‌آوریم:

1- کارخانه لاستیک سازی بریجستون ایران

2- شرکت پیستون‌سازی ایران

3- کارخانه پولی رنگ (تولیدکننده رنگ اتومبیل)

4- کارخانجات رضا در مشهد برای تولید سپر و رینگ اتومبیل (قطعات اتومبیل حال حاضر)

5- کارخانه جوش اکسیژن در مشهد با سهم 25 درصدی ایران ناسیونال

6- کارخانه ایدم در تبریز برای تولید موتور

7- کارخانه فنرسازی در جاده کرج

8- کارخانه تولید شن ریخته‌گری

9- کارخانه تولید موتور اتومبیل برای تولید قسمت‌هایی از سیلندر و رینگ و پیستون اتومبیل

10- هنرستان (مدرسه صنعتی) ایران ناسیونال برای تربیت تکنسین در جاده قدیم کرج

11- هنرستان بزرگ صنعتی مشهد

12- بیمارستان بزرگ در مشهد که نیمه کاره ماند.

13-مرکز مبارزه با سرطان در خیابان کوهسنگی مشهد

14- احداث 12 باب واحد آموزشی در 12 شهر از استانهای خراسان توسط محمود خیامی

15-احداث 8 باب واحد آموزشی در شهر مشهد به نام امام هشتم توسط محمود خیامی

16- شروع احداث 110 واحد آموزشی روستایی به نام محمودیه در خراسان

شروع دوران اوج محمود خیامی

در اواخر سال 1351، زمانی که همه جا صحبت از موفقیت‌های برادران خیامی بود یک خبر باعث حیرت محافل اقتصادی شد. خبر این بود : «برادران خیامی بعد از سالها همکاری، از هم جدا شدند». اما آنچه این خبر را عجیب‌تر می‌کرد آن بود که کارخانجات اتومبیل‌سازی پیکان و اتوبوس‌سازی مرسدس بنز به احمد برادر بزرگتر که موسس این تشکیلات عظیم بود نرسید بلکه سهم محمود برادر کوچکتر شد.احمد خیامی نیز با پولی که از ایران ناسیونال برایش مانده بود، ابتدا تعداد زیادی از سهام بیمه آسیا را خرید و سپس یک کارخانه مبل‌سازی به نام مبلیران تاسیس کرد. او بعد از آن فروشگاه‌های زنجیره‌ای به نام‌های فردوسی، کوروش(قدس کنونی) و فروشگاههایی در تهران و مشهد تاسیس کرد. محمود خیامی هم که حالا صاحب اختیار مطلق ایران ناسیونال شده بود توانست کار را توسعه دهد.

اولین بیلان رسمی که بعد از جدایی دو برادر در بهار 1354 منتشر شد حاکی از موفقیت‌های کم نظیر ایران ناسیونال بود و نشان می‌داد که این شرکت به صورت بزرگترین کارخانه صنعتی کشور در آمده است. به موجب آمارها، فروش تولیدات ایران ناسیونال در سال 1353 به 9/1 میلیارد تومان رسید و دارایی‌اش متجاوز از یک میلیارد تومان بود. این دارایی برای کارخانه‌ای که 7 سال قبل با سرمایه‌ای بین10 تا 40 میلیون تومان آن هم به صورت زمین و ماشین‌آلات تاسیس شده بود یک معجزه به حساب می‌آمد. فقط مالیاتی که کارخانه به دولت پرداخته بود، 9/25 میلیون تومان بود.

فعالیت محمود خیامی به این محدود نمی‌شود. او مبلغ هنگفتی برای ساختن اتومبیل برقی سرمایه‌گذاری کرده بود و مشغول مذاکره با کارخانه مرسدس بنز آلمان برای مونتاژ مرسدس بنز 170 هم بود. علاوه بر این‌ها تلاش می‌کرد برای صادرات پیکان و اتوبوس مرسدس بنز بازارهایی در اروپای شرقی و کشورهای همسایه پیدا کند. صادرات این اتومبیل‌ها و اتوبوس‌ها با وجود آن همه سر وصداها مقرون به صرفه نبود، چون قطعات آنها را با ارز معتبر وارد می‌کردند و بعد از مونتاژ در داخل کشور در مقابل ارز نامعتبر شوروی و اروپای شرقی یا معامله پایاپای با کالاهای نامرغوب کشورهای سوسیالیستی صادر می‌کردند. به همین سبب بعد از مدتی به عنوان آن که کارخانه جوابگوی تقاضاهای داخلی نیست جلو صادرات اتومبیل و اتوبوس گرفته شد اما فعالیت ایران ناسیونال در زمینه‌های دیگری ادامه یافت.

محمود خیامی از بازیکنان قدیمی تیم شاهین بود. علاقه محمود به فوتبال آن قدر بود که همه مسابقات فوتبال کشور و مسابقات مهم تیم‌های خارجی را پیگیری می‌کرد. کارخانه اتومبیل‌سازی روتس (سازنده اتومبیل پیکان) که از این علاقه آگاه بود هر وقت مسابقه مهمی بین تیم‌های معروف برگزار می‌شد برای او بلیت هواپیما، بلیت جایگاه مخصوص مسابقه و رزواسیون هتل می‌فرستاد و محمود خیامی یکی دو روز به سفر می‌رفت و مسابقات را از نزدیک تماشا می‌کرد. عده ای از دوستان و همکاران محمود خیامی که عشق و علاقه او را به فوتبال دیدند او را تشویق کردند که ایران ناسیونال هم یک تیم فوتبال تاسیس کند. فریدون معاونیان، مهندس معمار صاحب نام که از آغاز با خیامی‌ها همکاری داشت و قسمت اعظم کارخانه‌های ایران ناسیونال و کارخانه‌های جنبی را در تهران، مشهد و اصفهان ساخته در این باره می‌گوید «ما به محمود خیامی گفتیم بیشتر باشگاههای فوتبال معروف اروپا متعلق به کارخانه‌های اتومبیل‌سازی هستند. مانند: یونتوس، فیات ، روتس ، فولکس واگن و…. محمود که به فوتبال علاقه زیادی داشت پیشنهاد را پذیرفت و ایران ناسیونال باشگاه اقبال را که به وسیله صنعتکاران و قهرمانان سابق تاسیس شده بود، خریداری کرد و به توسعه آن پرداخت و به این ترتیب تیم پیکان به وجود آمد».

و در آخر

احمد خیامی بعد از انقلاب به تورنتو رفت. او سپس برای معالجه سرطان خود عازم لوس‌آنجلس شد. او قصد داشت کارخانه‌ای در مشهد تاسیس کند. در این زمان با وجود رسیدن به هفتاد سالگی و ضعف جسمی ناشی از بیماری با شور و نشاط جوانی کار می‌کرد. احمد خیامی در این زمان در یک آپارتمان کوچک دو اتاقه در لس آنجلس زندگی می‌کرد که با خانه سی و هفت هزار متری و دریاچه و جزیره اش در تهران قابل مقایسه نبود. یکی از دوستانش که چند روز قبل از مرگش با او دیدار کرده بود درباره این دیدار می‌گفت: « ظاهرش با آن صورت تکیده، چشم‌های گود افتاده و جسم ضعیف از پیشرفت بیماری خبر می‌داد. اما بر خلاف جسم ضعیف، روحیه‌اش قوی بود».

احمد چند روز بعد درگذشت. مراسم خاکسپاری او در مموریال پارک ، گورستان ایست وود لس آنجلس در حضور چند تن از دوستان و خویشاوندانش برگزار شد.

خبر درگذشت او خیلی زود به ایران رسید. کارگران کارخانه ایران خودرو و کارخانه‌های دیگر و فروشگاه‌های قدس مراسم متعددی به تلافی مراسم ساده امریکا به یاد او برپا کردند. در حالی که عده‌ای از کارگران تازه وارد این موسسات که این همه تجلیل را نمی پسندیدند به عنوان آنکه او یک سرمایه‌دار طاغوتی بود تصمیم گرفتند تا مراسم را به هم بزنند…

محمود نیز اکنون در انگلیس زندگی می‌کند. وی در تیرماه 1382 در همایش بزرگ صنعت ومعدن خراسان به عنوان پیشکسوت نمونه صنعت معرفی شد. ایشان در حال حاضر سرپرست هیات امنای دانش‌نامه ایرانیکا در شهر نیویورک است و در نیوجرسی نمایندگی فروش بنز را دارد.

وی مدیر بنیاد خیامی نیز هست که در سال ۲۰۰۰ میلادی توسط وی تأسیس شد. این بنیاد در کنار فعالیتهای خیریه در زمینه‌های بهداشت و کودکان و پناهندگان، فعالیتهایی را نیز در زمینه گفتگوی بین ادیان در برنامه خود قرار داده است.

خیامی در سالهای اخیر صد و ده مدرسه به نیت امام علی(ع) در روستاهای استان خراسان ساخته و هشت مجموعه بزرگ آموزشی نیز به نام ثامن‌الائمه در مشهد احداث کرده است. او همچنین ساخت هجده مجموعه کار و دانش را در استان خراسان به پایان رسانده که میلیاردها تومان هزینه دربرداشته است.

او صاحب چندین نمایندگی مرسدس بنز در کشورهای انگلستان و ایالات متحده است. وی در سال ۲۰۰۷ میلادی کمک یک میلیون پوندی را به حزب کارگر انگلستان اعطا کرد که قدردانی تونی بلر و واکنش‌های گسترده‌ رسانه‌های بریتانیا را به همراه داشت.

محمود خیامی دارای چند نشان و لقب از مراجع غربی است، از جمله: CBE که از عالیترین نشان های لیاقت در بریتانیاست. وی در زمان اهدای این نشان گفته بود که دریافت این نشان کمی برایش ناراحت کننده هم هست چرا که او را به یاد جوانان ایرانی می‌اندازد که لیاقت انجام کارهای زیادی را در ایران دارند ولی به خارج مهاجرت کرده‌اند.

او همچنین نشان KSS یا «سنکت سیلوستر» (نشان رتبه پنجم کلیسای کاتولیک) و نیز «Royal Order of Francis I» را دریافت کرده است.

  • نرگس عزیزی
  • ۰
  • ۰

محبت لازمه ارتباط موثر والدین با فرزندان است که گاهی با شرط همراه می‌شود. این حالت کودک را دچار اضطراب می‌کند و او به خاطر دوست داشتنی بودن، تن به خواسته‌های والدین می‌دهد.

خانم استکی روانشناس کودک درباره اضطراب شدید کودک که متعاقب درگیری و مشاجره لفظی والدین با کودک شده، اظهار داشت: گاهی کودک از خوردن غذا امتناع می‌کند و والدین برای ترغیب او به غذا خوردن از عبارت «اگر غذایت را نخوری من آن را می‌خورم» استفاده می‌کنند که این وسواس موجب اضطراب کودک نمی‌شود اما گاهی والدین به کودک می‌گویند که اگر کاری را انجام ندهد، او را دوست ندارند یا والدین او نیستند.

کودکان
کودکان

ایشان با تاکید بر داشتن محبت مثبت نامشروط والدین به کودک، تصریح کرد: اگر والدین برای محبت خود نسبت به فرزندشان شرط بگذارند کودک به خاطر دوست داشتنی بودن کاری را انجام می‌دهد و در واقع عمل او قابل قبول است نه خود او.

به کودک بگوئید از “رفتار” او ناراحت هستید نه “خود” او
این روانشناس کودک گفت: چنانچه کودک رفتار ناپسندی انجام داد والدین باید به او بگویند ما تو را دوست داریم ولی از رفتار تو ناراحت هستیم و باید در این رابطه با هم صحبت کنیم این رفتار موجب می‌شود که دوست داشتن کودک را مشروط نکنیم.

استکی با بیان اینکه والدین گاهی دنبال پر کردن خلاء‌های خود هستند، اظهار داشت: برخی والدین می‌‌خواهند آرزوهای تحقق نیافته خود را در کودک محقق کنند و اگر کودک با آنها راه بیاید رفتار خود را تا پایان عمر کودک ادامه می‌دهند.

والدین اضطراب خود را به فرزندان منتقل می‌کنند
این متخصص گفت: اضطراب والدین به کودک منتقل می‌شود اگر پدر و مادر نسبت به وضعیت تحصیلی فرزند خود اضطراب داشته باشند آن را به کودک انتقال می‌دهند و مانع از پیشرفت تحصیلی او می‌شوند. لازم است بدانیم تحصیل باید در کنار سایر سرگرمی‌ها باشد زیرا به تنهایی موجب دلزدگی می‌شود.

موفقیت تحصیلی با هوش اجتماعی ارتباطی ندارد
وی ادامه داد: گاهی دیده می‌شود دانش‌آموزان یا دانشجویانی که در تحصیل بسیار موفق هستند از نظر هوش اجتماعی رشد چندانی نداشته‌اند.

  • نرگس عزیزی
  • ۰
  • ۰

سالیان سال تصور می‌شد که تفاوت مغزی زنان و مردان در اثر هورمون‌های جنسی تستوسترون (مردانه) و استروژن (زنانه) است. ولی اکنون دریافته‌اند که بین چهار لوب مغز زنان و مردان از نظر عملکرد، تولید مواد شیمیایی و اندازه، تفاوت هایی وجود دارد.

 

 

مغز انسان

 

وظایف نیمکره راست و چپ مغز

 

نیمکره راست مسئول تفکرات خیالی و تصورات و هنر است که در خلق ، استنباء احساس و شوخ طبعی نقش دارد.

نیمکره چپ مغز مسئول فعالیت‌های منطقی و ظریف و موشکافانه است. خواندن، نوشتن، تجزیه و تحلیل و دانش و مهارت و مدیریت علوم برعهده این بخش از مغز می‌باشد.

ارتباط قوی بین این دو نیمکره دارای مزیت است. برای مثال نیمکره چپ مغز با پردازش‌های نیمکره راست ، بیان بهتری از احساس را ارائه خواهد داد.

ایستموس (isthmus) یا تنگراه، باریکه‌ای از بافت است که نیمکره چپ مغز را به نیمکره راست وصل می‌کند.

 

 

 

مزیت‌های مغز زنان بر مردان

 

ارتباط عاطفی: ایستموس، در زنان ضخیم‌تر از مردان است و همین ارتباط قوی‌تر بین دو نیمکره مغز می‌تواند دلیل موفقیت زنان در برقراری ارتباط عاطفی از طریق زبان باشد.

 

 

مهارت گفتاری: کورتکس (قشر مخ) زنان 15 تا 20 بزرگ‌تر از قشر مخ مردان است. این بخش از مغز، مسئول عملکردهای اولیه‌ای مثل سخنرانی، حرکت و استنباط و احساس است. به طور کلی، زنان دارای دانسیته عصبی بیشتری در ناحیه قدامی مغز می‌باشند که این دربرگیرنده اعمالی چون برنامه‌ریزی، قضاوت و زبان می‌شود.

 

 

احساس درد: زنان نسبت به درد واکنش‌های عمیق‌تر و شدیدتری از خود بروز می‌دهند. بنابراین درد بیشتری در مقایسه با مردان احساس می‌کنند.

 

 

حافظه: زنان به طور متوسط 7/5 امتیاز در حافظه بالاتر هستند. زنان دارای دید محیطی بهتری می‌باشند که بـه آن‌ها کمک می‌کند اتفاقات پیرامون مـنـزل خـود را زیـر نـظـر گـرفـتـه و خـطـر در حـال نـزدیـک شدن به خانه را شنـاسایی کنند. مـغـز زنـان قـادر اسـت دامـنـه اطـلاعات وسیع‌تری را رمزگشایی کند. زنان با ارزش‌ترین اطلاعات را برگزیده و آن را به نسل بـعد انتقال می‌دهند.

 

 

تکمیل وظایف: زنان دارای گوش تیزتری می‌باشند و هنـگام صحبت کردن از واژه‌های بیشتری استفاده می‌کنند و در تکمـیل و اتـمام وظـایف به طور مستقل، بهتر از مردان می‌باشند.

 

 

مرور اطلاعات: زنـان تمایل دارند تا اطلاعات را بارها و بارها در مغزشان مرور کنند.

 

 

عدم تقسیم کار بین دو نیمکره: هر دو نیمکره راست و چپ مغز زن‌ها با هم روی مشکلات کار می کنند و تقسیم کار بین آن‌ها صورت نگرفته است.

 

 

کپی برداری مسئولیت‌ها: اگر یکی از نیمکره‌های مغز زنی آسیب ببیند، نیمکره دیگر قادر به کپی کردن تمامی قابلیت‌های نیمکره تخریب شده است و می‌تواند مسئولیت تمامی کارهای زندگی او را به عهده بگیرد.

 

 

تمرکز: زنان موضعی می‌اندیشند و بر روی جزئیات و نکات ظریف تمرکز می‌کنند.

 

 

پیروی از دیگران: زنـان تـمـایل دارند از عقاید پیشنهادی دیگران پیروی کنند. ارزیابی آنان از خودشان در سطح پایین‌تری از مردان می‌باشد.

 

 

رضایتمندی در زندگی: زنان برای خانواده و فرزندان ارزش قائل می‌باشند.

 

 

تحمل درد: زنان درد و کار یکنواخت را بهتر از مردان تحمل می‌کنند.
زنان بـیشتر بـه سـلامتـی خود اهمیت می‌دهند. لذا مردان دو برابر زنان بیمار می‌شوند

خواهان شنونده: وقتی زنان مشکلاتشان را بـا مـردان در میان می‌گذارند، دنبال راه حل نمی‌گردند، بلکه آن‌ها نیاز دارند تا فردی به حرف‌هایشان گوش دهد.

مزیت‌های مغز مردان بر زنان

 

اندازه مغز: مغز مردان از نظر فیزیکی بزرگ‌تر است، زیرا اندازه مغز با اندازه بدن مرتبط است. میزان سلول‌های مغز مردان 4 درصد بیشتر از زن‌هاست و مغز آنان 100 گرم سنگین‌تر است.

 

 

علوم و دانش: بخش سفید مغز مسئول ارتباطات درونی مغز است. این بخش ، همه آنچه را که مغز فرا گرفته است، سازماندهی می‌کند. هر چه ارتباطات بخش سفید مغز بیشتر باشد، فرد باهوش تر است و توانایی سازماندهی، توجه به جزئیات، ارتباطات فضایی و حل مشکلات در او بیشتر خواهد بود. ماده خاکستری مربوط به هوش عمومی در مردان بیش از 6 برابر زنان است.

 

 

ذخیره اطلاعات: مردان قادر می‌باشند تا اطلاعات را طبقه بندی کرده و در مغزشان ذخیره کنند. مـردان قـادر هستـند تــا مسیر حرکت خود را به خاطر بسپارند.

 

 

عدم تغییر وضعیت: مغز یک مرد در مقایسه با مغز یک زن، مدت زمان بیشتری احتیاج دارد تا تغییر وضعیت بدهد. هنگامی که خانمی با همسرش مشغول گفتگو درباره مسائل مادی و اقتصادی است و ناگهان بخواهد از احساساتش صحبت کند، می‌بینند که همسرش حوصله این کار را ندارد؛ زیرا به همان سرعت نمی‌تواند از وضعیتی به وضعیت دیگر تغییر جهت دهد.

 

 

تفکر کامل: مردان موقعیت‌ها و اوضاع را به طور کلی درک می‌کنند و تفکر کلی و جـامع دارند.

 

 

ریسک پذیر: مردان سازنده و خلاق می‌باشند. آن‌ها ریسک پذیـر بـوده و به دنبال تجربه‌های جدید می‌باشند.

 

 

اعتماد به نفس: مردان در تفکرات و اعمالشان استقلال دارند و بیشتر از عملکرد خودشان رضایت دارند.

 

 

رضایتمندی در زندگی: مردان برای شغل مناسب و موفقیت در کارها ارزش قائل اند.

 

 

پنهان کردن احساسات: مردان و زنان دارای حس حسادت یکسان هستند، اما مردان بهتر می‌توانند این حس را پنهان سازند.

  • نرگس عزیزی
  • ۰
  • ۰
چرا پشه ها عاشق خون انسان هستند

تا حالا به این فکر کردید که چرا پشه ها اینقدر عاشق خون انسان هستند؟ این عشق عجیب و جالب را در ادامه همین بخش دنبال کنید.

 

دانشمندان دانشگاه راکفلر، ژن‌هایی را بررسی کردند که منجر به دلیل بروز نوعی تغییر تکاملی در پشه‌ها و علاقه‌مندشدن آن‌ها به انسان‌ها شدند.هزاران سال پیش تعدادی از پشه‌ها تغییر تکاملی قابل‌توجهی را از خود بروز دادند و به انسان‌ها علاقه نشان دادند. این تغییر موجب شد بسیاری از پشه‌ها حیوانات جنگلی را رها کرده و به سوی انسان‌ها حمله‌ور شوند.

 

دانشمندان حاضر در این پژوهش، به خوکچه‌های هندی و جوراب‌ شلواری برای انجام بررسی‌های‌شان متکی بودند.

 

آن‌ها دو نوع پشه را در رابی کنیا بررسی کردند؛ این پشه‌ها، Aedes aegypti formosus (پشه‌های سیاه) بودند که موجودات جنگلی را برای تغذیه ترجیح می‌دهند و نوع دیگر پشه قهوه‌ای رنگ Aedes aegypti aegypti بود که انسان‌ها را به عنوان غذا انتخاب می‌کند.

 

محققان پنج سال پیش لاروای پشه‌های کنیا را جمع‌آوری کردند و پس از پرورش‌دادن آن‌ها در آزمایشگاه، تایید کردند که ترجیحات غذایی این موجودات همچنان به همان روال پیشین بود. آن‌ها طی بررسی‌هایشان دریافتند پشه‌ها به بوی انسان علاقه‌مند می‌شوند و ژن‌هایی را کشف کردند که حاوی پروتئین‌هایی موسوم به «گیرنده‌های بو» هستند که بوهای مختلف را شکار می‌کنند.

 

دانشمندان 14 ژن مرتبط از این دست را شناسایی کردند با این حال، ژن گیرنده بوی موسوم به Or4 در پشه‌های عاشق انسان تا حد بالایی بیان می‌شد.

 

محققان حدس زدند که این ژن باید نوعی رایحه را در بوی بدن انسان شناسایی کند. آن‌ها از داوطلبان انسانی خواستند تعدادی جوراب‌شلواری بپوشند و سپس این جوراب‌ها را داخل ماشینی قرار دادند که برای جداسازی بوهای آن‌ها به صدها ماده شیمیایی منفرد تشکیل‌دهنده بوی بدن انسان طراحی شده بودند.

 

با استفاده از این ماشین، آن‌ها بر روی رایحه‌ای موسوم به sulcatone تمرکز کردند که در جوراب‌های پوشیده‌شده توسط خوکچه‌ها موجود نبود. مولفه sulcatone رایحه مهمی است که عامل بوی منحصر‌به‌فرد انسان است و ژن موجود در پشه‌های قهوه‌ای رنگ این رایحه را در بوی بدن انسان شناسایی می‌کند.

 

محققان هشدار داده‌اند مولفه sulcatone به تنهایی نمی‌تواند ترجیح این پشه‌ها برای انسان را توضیح دهد. آن‌ها sulcatone را به بوی خوکچه هندی افزودند و پشه‌های قهوه‌ای‌ رنگ هیچ ترجیح افزایش‌یافته‌ای برای این بو از خود نشان ندادند.

 

برسی جدید نمونه‌ای نادر از مشارکت‌ ژن‌ها در تکامل رفتاری است و جزئیات آن در نشریه Nature قابل‌مشاهده است

 

  • نرگس عزیزی
  • ۰
  • ۰

18 حدیث آموزنده

. رحمت الهی شامل پدر و مادری باد که با تربیت صحیح، فرزند خود را در نیکی به والدین کمک نمایند.
2. یا علی ! خداوند لعنت کند (از رحمت و فیض الهی بی نصیب باد) پدر و مادری که (بر اثر سوء رفتار و گفتار خود، باعث انحراف فرزند خویش شوند) او را به عصیانشان وادار سازند.
3. خشنودی پدر و مادر، رضای خداوند است و خشم الهی در غضب پدر و مادر است.
4. نگاه محبت آمیز فرزند به روی پدر و مادر عبادت است ( و در پیشگاه الهی استحقاق پاداش دارد) حدیث
5. وجود پیران سالخورده بین شما، باعث افزایش نعمت های الهی است.
6. پیر سالخورده در خانواده اش همانند پیغمبر الهی است میان امتش
7. به شما سفارش می کنم با جوانان به نیکی رفتار کنید (و شخصیت آنان را گرامی بدارید)
8. احترام و تجلیل سالخوردگان، در واقع تنظیم و تکریم ذات اقدس خداوند است.
9. بهترین امت من کسانی هستند که برای خود همسر برگزیده اند و بدترین آنان کسانی هستند که از ازدواج سرباز زده اند.
10 . ای گروه جوانان ! هر یک از شما که توانایی ازدواج دارد حتماً همسری برای خود برگزیند، زیرا این عمل برای محافظت چشم از نگاه های آلوده و پاکدامنی بهتر است.
11. کسی که دوست دارد پاک و طاهر به دیدار خداوند نایل گردد، باید با انتخاب همسر موجبات عفت و پاکی خود را فراهم آورد.
12. ای علی ! حق فرزند به پدرش این است که برای او اسم خوب انتخاب کند، خوب تربیتش نماید و کار مناسبی برای او پیدا کند.
13. آدمی تحت تأثیر رفیق است ( و از روش او پیروی می کند) پس باید ( در انتخاب دوست دقت کند ) و ببیند با چه کسی دوستی می کند.
14. خیری نیست در رفاقت و هم نشینی با کسی که حقوقی را برای خود در نظر می گیرد ولی نسبت به تو بی توجهی است.
15. شایسته ترین مردم برای بدنامی کسانی اند که با بدنامان رفیق می شوند و با آنان مجالست می کنند.
16. به فرزندان خود تیراندازی و شنا بیاموزید.
17. خداوند متعال به جوانی که جوانی اش را در عبادت خدا سپری می کند بر فرشتگان مباهات می کند و می گوید به بنده ام بنگرید که چگونه به خاطر من از گناه دوری جسته است.
18. زن را برای زیبایی اش به همسری نگیر، چه ممکن است زیبایی زن، سبب بی عفتی او گردد، و همچنین به انگیزه مالش با وی پیوند زناشویی برقرارمکن، زیرا مال می تواند مایه طغیان او شود، بلکه با زن با ایمان ازدواج کن.

  • نرگس عزیزی
  • ۰
  • ۰

این نام های خدا را قبل از دعاهایتان بگویید تا اجابت شوید

این 8 اسم خدا را قبل از دعاهایتان بگویید تا اجابت شوید.

 

رسول خدا فرمود برای خدا هشت اسم است که در ساق عرش و قلب خورشید و در بهشت و درخت طوبی نوشته شده هرکس قبل از دعا بگوید مستجاب می شود و آن هشت اسم این است:

 

یا دائِمُ,یا حَیُّ, یا وتْرُ, یا فردُ, یا اَحدُ, یا قَویُّ, یاقَدیمُ,  یا قاد

 

همچنین:

 اسم مبارک <الله>  980 بار درقرآن کریم امده است که همه صفات جلال و جمال و کمال در این اسم جمع شده است و  اختصاص به ذات مقدسه الهی دارد.

 

پس هر گاه <الله> گفته شود گویا همه اسما حسنی گفته شده است.

 

 حضرت علی(ع) میفرماید: هرکس 100 ایه از ایات قران را از هر جا که باشد قرائت کند وبعد از ان هفت بار یا الله بگوید ،اگر بر سنگی دعا کند هر اینه خداوند تبارک وتعالی ان را بشکافد.

  • نرگس عزیزی
  • ۰
  • ۰

زمانی که شما بتوانید تاثیر مثبت و متداومی روی اطرافیان تان بگذارید، دنیا به آینه شما تبدیل می شود. خبر خوب این است که این استعداد تاثیرگذار، که آن را به نام «کاریزما» می شناسند، قابل یادگیری ست.بنابراین بیایید چند روش موثر برای افزایش سطح کاریزما را کشف کنیم.

با تاثیرگذارترین کار آغاز کنید

من روشی عالی برای ایجاد ارتباط با مردم دارم که به خوبی و در هر جایی که امتحانش کرده ام، جواب داده است. من دوست دارم که از مردم سوال کنم که دوست دارند چه کاری انجم دهند و چه چیزی آن ها را به وجد می آورد و زمانی که پاسخ مرا می دهند، سپس از آن ها سوال می کنم: «یک موضوع کلیدی که در این زمینه روی شما تاثیر گذاشته یا یک موضوع کلیدی که در مورد این احساس علاقه می پسندید، چیست؟ و...»

7 روش برای افزایش اثرگذاری بر اطرافیان +تصاویر

و من این کار را فقط برای خوشحال کردن آنها انجام نمی دهم. من دوست دارم ببینم که مردم در مورد علایق شان صحبت می کنند. همچنین دوست دارم مسائل خوب و جالبی از دیگران بیاموزم. شما باید به یاد داشته باشید که هرکسی داستانی دارد. تصور کنید که وارد اتاقی می شوید که در آن مهمانی، همایش یا کنفرانسی برپاست. می خواهم که تصور کنید: یک سری اعداد دیجیتالی بالای سر هر کسی که در اتاق است وجود دارد. این اعداد به معنای سال هایی ست که آن فرد به کسب دانش، اصول زندگی و تجربه سپری کرده است. اتاقی که صد نفر در سنین 30 تا 40 سال در آن حضور دارند به طور کلی به معنای 3000 تا 4000 سال اطلاعات و بینش است.

این مساله از تصور من خارج است!

پس چرا نباید این ایده را داشته باشید که این اطلاعاتی را که می توانید از هر فرد بیاموزید، فشرده نکنید و به اشتراک نگذارید؟ من بسیاری از تجربه ها و موقعیت های عالی را که داشتم از هم کلامی با افرادی به دست آوردم که چنین نگرش هایی داشتند. خب تصور کنید که تا آخر شب بتوانید با تمام افراد داخل اتاق ملاقات کنید. چقدر داستان ها، درس ها و موقعیت هایی که از این همکلامی حاصل می شود، خارق العاده خواهند بود؟

این تنها مثالی برای تغییر دیدگاه در هنگام ملاقات با افراد جدید بود. مشکل این جاست که بیشتر مردم فکر می کنند اعتماد به نفس کافی برای ایجاد ارتباط با بقیه را ندارند؛ زیرا مهارت های برقراری رابطه و ایجاد تاثیری طولانی مدت را نیاموخته اند. خب چه می شد اگر می توانستید خودتان را به نحوی بالا بکشید که هر زمان وارد هر جایی شدید، مثمر ثمر باشید؟ چه می شد اگر می توانستید سطح کاریزمای خود را همیشه بالا نگه دارید؟

این کار امکان پذیر است. این هفت مهارت کلیدی برای افزایش سطح اثرگذاری بر اطرافیان را بیاموزید تا بتوانید تاثیری مثبت و طولانی مدت روی دیگران بگذارید.

1- هوشیار باشید

خب اولین موضوع. زمانی که با کسی صحبت می کنید باید هشیار باشید. زمانی که می گویم هوشیار یعنی باید حضور کامل داشته باشید. اگر دارید با شخصی به صورت دو نفره صحبت می کنید، باید این حس را به او القا کنید که انگار او تنها شخصی ست که در اتاق حضور دارد.

اگر به صورت گروهی صحب می کنید، حس اهمیت را به گوینده القا کنید. اگر شما فرد گوینده هستید، در زمان صحبت کردن حواستان به تمام افراد گروه باشد. به همه نگاه کنید. من همیشه با این موضوع مشکل داشتم تا زمانی که همسرم این تکنیک را به من آموخت و اکنون من سعی می کنم که در حین مکالمه با تمام افراد ارتباط چشمی داشته باشم.

این موضوع واقعا تاثیر شما در گروه ها را تغییر می دهد. شما متوجه تغییر بزرگی در مکالمات خواهید شد و تاثیری طولانی مدت بر افراد بیشتری (نه فقط یک یا دو نفر) می گذارید. پس هوشیار باشید.

2- باهوش و تند و تیز باشید

اگر شما فردی کاریزماتیک باشید، معمولا دچار استرس کمتری می شوید و استرس زدا و جذاب هستید. منظور من از جذاب، زیبایی چهره نیست، بلکه به این معناست که شما به خودتان می رسید، لبخند می زنید و می دانید که چگونه بدون افراط خوب به نظر برسید. این کاریزماست! و خبر عالی این است که شما می توانید بیاموزید که چگونه کاریزما داشته باشید.

کاریزما ژنتیکی نیست، بلکه از رفتارهای آموخته شده ایجاد می شود. بسیاری از مدیران به دلیل محکم ایستادن، داشتن اعتقاد راسخ به خودشان، علاقه شان به یادگیری و رشد و الهام بخشی و تاثیرگذاری بر دیگران افرادی کاریزماتیک در نظر گرفته می شوند.

3- به خاطر داشته باشید و تکرار کنید

زمانی که شما بتوانید نام دیگران را تکرار یا در هنگام صحبت کردن از آن استفاده کنید، از روشی برای تعریف از آن ها بدون کلمات چاپلوسانه استفاده کرده اید. آن ها واقعا این موضوع که شما نامشان را به خاطر سپرده اید، تحسین می کنند؛ چون این کار به آن ها احساس خاص بودن می هد. کاری که من در زمان ملاقات مردم انجام می دهم این است که درست قبل از معرفی خودم به آن ها از فرمانی یک خطی استفاده می کنم. و این راز دیگری ست... همیشه خودتان را اول معرفی کنید و منتظرم معرفی کردن دیگران نمانید.

7 روش برای افزایش اثرگذاری بر اطرافیان +تصاویر

زمانی که این کار را انجام دادید و سپس نام آن ها را پرسیدید، با ضمیر ناخودآگاه تان صحبت کنید و این فرمان یک خطی را به خودتان بدهید: «نام او را به خاطر بسپار.» این کار را قبل از معرفی انجام دهید. این کار شما را وادار می کند که روی پاسخ او تمرکز کنید.

همچنین این موضوع ضمیر ناخودآگاه تان را فعال می کند تا توجه بیشتری داشته باشید و در طول مکالمه بهتر بتوانید نام شخص را به خاطر آورید. زمانی که طرف مقابل خود را معرفی کرد، یک بار دیگر نام او را تکرار و سپس در ذهن خود چندبار تکرارش کنید. نام او را در طول مکالمه تکرار کنید. این روشی عالی برای به خاطر سپردن نام افراد است.

4- روی زبان دیگرتان تسلط پیدا کنید

نکته بعدی کاریزما توجه به زبان بدن تان است. زبان بدن سطح اعتماد به نفس را به شدت افزایش می دهد. زبان بدن زبانی ست که هر ملیتی متوجه آن می شود. زمانی که با دیگران صحبت می کنید، مردم به طور ناخودآگاه حرکات بدن و حالات چهره تان را می خوانند؛ بنابراین اگر حالتی مطمئن داشته و واقعا شاد و مثبت باشید، از نظر دیگران فردی کاریزماتیک خواهید بود.

چیزی که من در طول دوره آموزشی ام با تونی رابینز آموختم این است که اگر محکم و به حالت سوپرمن یا یک سوپرقهرمان بایستید، چانه تان را رو به بالا بگرید، پاهای تان به اندازه عرض شانه باز باشند، دستان تان را به کمر بزنید و چند دقیقه به آسمان ها نگاه کنید، از لحاظ عملی ثابت شده است که حالت تان را تغییر و سطح اعتماد به نفس تان را افزایش می دهد.

و اعتماد به نفس بخش مهمی در کاریزما محسوب می شود. مردم شما را به خاطر اعتماد به نفس تان ستایش می کنند. چون معمولا بیشتر مردم با داشتن اعتماد به نفس مشکل دارند. پس این موضوع را به خاطر داشته باشید. بدن تان از ذهن شما تبعیت می کند. بدن شما ناخودآگاه عمل می کند. به همین دلیل است که مردم چیزهایی مانند دمای هوا یا احساسات را تصور می کنند و واقعا نیز آن را حس می کنند.

حتی اگر در واقعیت این اتفاق نیفتد. بنابراین اکنون دانستن این که چه احساسی دارید، می تواند بر حالت چهره و زبان بدن تان تاثیر بگذارد. پس بهتر نیست که تصور کنید اعتماد به نفس فوق العاده ای دارید؟ انگار که یک سوپرقهرمان هستید! بر این موضوع تسلط پیدا کنید تا بتوانید به دلخواه آن را فعال کنید. این را می توانید با تمرین به دست آورید.

5- چشمان تان همه چیز را می گوید

اگر بتوانید ارتباط چشمی خوبی برقرار سازید، مردم در شما حس اعتماد به نفس را خواهنددید. اما افراط نکنید و به کسی زل نزنید. اگر در ابتدا برقراری ارتباط چشمی برای تان سخت است، به بین دو چشمان فرد، یعنی بالاترین نقطه بینی را نگاه کنید. با این کار این گونه به نظر می رسد که به چشمان او نگاه می کنید. حقه خوبی ست. امتحانش کنید. دیگر احساس اضطراب نخواهید کرد.

7 روش برای افزایش اثرگذاری بر اطرافیان +تصاویر

6- شکایت بس است!

نکته کلیدی دیگر این است که از مکالمات منفی دوری کنید. هر روز سعی کنید که شکایت نکنید. مکالمه را مثبت نگه دارید. حتی اگر با شخص منفی بافی صحبت می کنید نیز سعی کنید تاثیر مثبتی روی او بگذارید. زمانی که آن ها به شما فکر کنند، از شما و حرف های تان به عنوان یک تجربه مثبت یاد خواهندکرد. مکالمات را به جهتی مثبت هدایت کنید. بدین گونه اطرافیان متوجه می شوند که شما حالت استاندارد را تعیین می کنید و فقط و فقط انتظار مکامله ای مثبت دارید، نه چیز دیگری.

7- حرف های خوب پیش می روند

واقعا از مردم تعریف کنید. این کار نیازمند تمرین است. بیشتر مردم به جزییات توجه نمی کنند و به همین دلیل فرصت تعریف کردن از دیگران آن را از دست می دهند. به همین دلیل است که وقتی از کسی تعریف می کنید، واقعا به چشم می آید. فراموش نکنید که در هنگام صحبت کردن با استفاده از زبان بدن و حالات چهره توصیفی در عمل کنید. بدین گونه وقتی چیزی را تعریف می کنید، تصویر بهتری به نمایش می گذارید. به این صورت از مردم می خواهید در روزی که مکالمات طولانی و خسته کننده با دیگران داشته اند، شما، ماجراها و صحبت های تان را به خوبی به یاد آورند.

نتیجه

خب الان شما موضوعات مهمی خوانده اید که می توانید برای افزایش کاریزما روی آن ها کار کنید.

اگر بتوانید این کارها را تمرین کنید، تاثیر زیادی روی دیگران خواهید داشت و خواهید توانست در راهی رقابت مندانه قدم بگذارید.

قدرت زیادی در کاریزما نهفته است.

به یاد داشته باشید: کاریزما انتقال دهنده اشتیاق است. این به معنای داشتن اشتیاق، انرژی و روحیه و به اشتراک گذاری آن با دیگران برای داشتن احساساتی یکسان است.

  • نرگس عزیزی
  • ۰
  • ۰
چگونگی رفتار با فرزند خجالتی

با فرزندم که خجالتی است چگونه برخورد داشته باشم؟… بسیاری افراد درک درستی از این خصوصیت ندارند و فکر می کنند این خصلت ناشی از کمبود اعتماد به نفس است.هنوز بسیاری از والدین نگران این هستند که آیا خصوصیت کودکشان فقط خجالتی بودن است یا مشکل حادتری دارد.

 

ما بسیاری از بچه ها را خجالتی می نامیم. اگر متوجه معنی واقعی خجالتی بودن شوید ، خواهید فهمید که خجالتی بودن گاهی خیلی هم خصلت منفی ای نیست. خجالتی بودن، بسته به اینکه چگونه با آن برخورد شود ، می تواند کمک کننده یا آسیب رسان باشد.

 

وقتی خجالتی بودن به کودک کمک می کند
خجالتی بودن یک خصوصیت فردیست،نه یک تقصیر. بعضی از بهترین انسانهایی که می شناسم افرادی خجالتی هستند. این افراد شنونده های بسیار خوبی هستند و کمتر حرف می زنند. عکس العمل آنها نسبت به اطرافیان گاهی فقط بایک لبخند است.

 

خجالتی بودن احتیاجی به معذرت خواهی ندارد. نیازی نیست بگویید : “او یک بچه خجالتیست.” مخصوصا در حضور خود او. خجالتی بودن گاهی نه تنها اشتباه نیست بلکه مزیت زیادی محسوب می شود.

 

بسیاری افراد درک درستی از این خصوصیت ندارند و فکر می کنند این خصلت ناشی از کمبود اعتماد به نفس است.هنوز بسیاری از والدین نگران این هستند که آیا خصوصیت کودکشان فقط خجالتی بودن است یا مشکل حادتری دارد.

 

کودک خجالتی ای که مشکل شخصیتی ندارد می تواند ارتباط چشم در چشم بر قرار کند،با ادب و شاد است ، فقط ساکت است. بقیه رفتار های او خوب است و مشکلی با جمع ندارد و برای دیگران هم مشکلی ایجاد نمی کند.

 

بعضی از بچه های خجالتی عمیق و دقیق هستند و مدت زمانی طول می کشد که با افراد جدید گرم بگیرند.بچه های خجالتی اغلب دارای چنان آرامش درونی هستند که ترجیح می دهند تا چیزی ارزش نداشته باشد به خاطرش آرامش خود را به مخاطره نیندازند.

 

وقتی خجالتی بودن یک عیب است
در بعضی بچه ها خجالتی بودن یک ایراد است نه آرامش درونی. این گونه بچه ها خصوصیتی بیش از خجالتی بودن دارند.

 

آنها از ارتباط چشمی تفره می روند و مشکلات شخصیتی بسیاری دارند. حضورشان برای دیگران مشکل ساز است. وقتی بر روی رفتار این کودکان دقت کنید متوجه خواهید شد که رفتار آنها ناشی از ترس و خشم است و اثری از آرامش و اطمینان نیست.

 

پنهان شدن پشت برچسب خجالتی بودن
بعضی از بچه ها پشت برچسب خجالتی بودن پنهان می شوند، در نتیجه نیازی نیست که “خود”ی که دوستش ندارند را آشکار کنند. به نظرشان اگر چیزی بروز ندهند امنیت بیشتری خواهند داشت در نتیجه در لاک حفاظتی خود فرو می روند.

 

بر چسب “خجالتی” بهانه ای برای عدم توجه آن ها به مهارت های اجتماعی می شود.کودکان بی انگیزه از “خجالتی” بودن به عنوان حربه ای جهت ادامه به بطالت و لختی خود استفاده می کنند.

 

برای این بچه ها این یک عیب محسوب می شود.برای درمان خجالت در این بچه ها باید عزت نفس آنها را بالا برد.

 

این کار با ایجاد شرایطی که اودر آن احساس امنیت کند توسط والدین باید صورت گیرد.والدین باید شرایطی ایجاد کنند که کودک در آن احساس عصبانیت و انزجار از خود پیدا نکند.

 

کودک کوچک برون گرای من درون گرا می شود
بعضی والدین اظهار می کنند که کودکشان قبلا از دو سالگی بسیار اجتماعی بوده ولی حالا که سه ساله شده بسیار خجالتی است.

 

خصوصا مادران معمولا نگران این هستند که شاید اشکال از نحوه برخورد آن ها بوده است که چنین تغییر رفتاری در کودکشان بروز کرده است.

 

جواب معمولا حاکی از این است که والدین در این تغییر هیچ تقصیری ندارند.قبل از دو سالگی بچه ها اغلب آنی و بدون فکر خصوصا در روابط اجتماعی رفتار می کنند.

 

بین سنین 2 تا 4 سالگی بچه ها وارد فاز دوم می شوند واز افرادی که نمی شناسند می ترسند. در این صورت والدین باید صبور باشند. این دوره گذریست و عموما با افزایش سن برطرف می شود.

 

این موهبت بزرگ “کوچک” را در آغوش امنتان جای دهید
اول این را در نظر داشته باشید که شما کودک حساس و ظریفی دارید که کمی دیر با غریبه ها خو می گیرد و در برقراری ارتباط اجتماعی دقیق است، ولی به نظر می رسد که معمولا شاد است و دنیای شما با وجود او جای خیلی بهتری خواهد بود.

 

هر چه برای کشیدن اوبه سمت خود فشار بیشتری بیاورید،بیشتر اورا به انزوا می کشانید.

این واضح است که شما بخواهید به کودک خجالتی خود کمک کنید. اما دقت کنید ! هر چه اصرار بیشتری کنید بعضی بچه های خجالتی بیشتر خود را از شما دور می کنند.

 

بهتر است به جای آن سعی کنید محیط مناسبی برای رشد مناسب شخصیت اجتماعی او فراهم کنید.هرگز در حضورش او را خجالتی نخوانید این کار او را بیشتر به انزوا می کشاند.

 

اگر شرایطی پیش آمد که مجبور بودید در موردش با لغات توضیح دهید می توانید از “سری”یا”محتاط” استفاده کنید.این کلمات زیبا تر و درست ترند.

 

اجرا کننده کوچکتان را غافلگیر نکنید
شما که کودکتان را خوب می شناسید .نباید او را برای انجام کاری در حضور دیگران ناگهان غافلگیر کنید. مثلا اگر پدر بزرگ یا مادر بزرگ یا هریک از اقوام و آشنایان قرار است مهمان شما باشند و شما دوست دارید کودکتان در حضورشان شعری بخواند یا هنر نمایی کند ، از قبل با کودکتان هماهنگ کنید و ببینید که آیا او نیز تمایل به انجام چنین کاری دارد یا خیر .

با درخواست فوری و بی مقدمه در حضور دیگران او را بیشتر به انزوا می کشانید.

 

مادر پر حرف و فرزند موش صفت
هر چه قدر پدر و مادر و خصوصا مادر پر حرف تر باشد و اجازه صحبت به فرزندش را ندهد کودک بیشتر به انزوا کشیده می شود .

 

اجازه دهید کودکتان در مواقع لزوم خود درباره احساسات و نظراتش صحبت کند. با این کار به او نیز اجازه اظهار وجود خواهید داد و به رشد شخصیت اجتماعی او کمک می کنید.

پس اجازه دهید حرف بزند و وسط صحبت های او نپرید.

مادر عزیز گوش کردن یک هنر است نه یک ایراد!

  • نرگس عزیزی